نشست علمی آسیب شناسی شناخت عاشورای حسینی
نشست علمی آسیب شناسی شناخت عاشورای حسینی با حضور استاد ارجمند دکتر حسین خسروی در ساعت پژوهش یکشنبه 2/7/96 برگزار گردید. ایشان در سخنان خود در این زمینه اینگونه مقدماتی را بیان نمودند: عواملی که در آغاز باعث شکل گیری قیام امام حسین علیه السلام شد اوج گرفتن روحیه اشرافیت در جامعه اسلامی و حاکمیتی به نام امویان که به تمام معنا فاسد بود. در شکل گیری قیام امام حسین علیه السلام برخی عوامل نیز تشدید کننده بودند. عوامل تشدیدکننده عبارتند از: مرگ معاویه و اینکه فرد فاسدی چون یزید جانشین معاویه لعنة الله علیه شده بود و یزید قصد جدّی در بیعت گرفتن از امام حسین علیه السلام داشت و ازسوی دیگر امام حسین علیه السلام به هیچ عنوان حاضر به بیعت با وی نیست. از طرفی نامه نوشتن مردم کوفه برای بیعت با امام حسین علیه السلام و اعزام مسلم بن عقیل به کوفه به عنوان سفیر امام و شهادت ایشان در روز عرفه از جمله ی این عوامل است. موضع گیری های امام علیه السلام در این عرصه سه نوع بود: 1) دفاعی: بیعت نکردن با یزید (واکنش منفی). 2)تعاون و همکاری: نامه نوشتن کوفیان و پاسخ امام حسین علیه السلام (واکنش مثبت). 3) حالت تهاجمی: امر به معروف و نهی از منکر سخنران محترم در ادامه فرمودند که در کتب شیعی در بیان حکمت و فلسفه ی قیام امام حسین دیدگاه های متفاوتی وجود دارد، همچون تشکیل حکومت (دیدگاه علامه بحرالعلوم و سید مرتضی)، شهادت (دیدگاه علامه طباطبایی، شهید مطهری و دکتر شریعتی)، غیرت دینی، عزّت نفس، و سخیف ترین دیدگاه که قیام برای بخشش گناهان امت (مثل اعتقاد مسیحیت) است. ایشان به برخی نمونه های تحریف در عاشورا و علت آن پرداختند. کتب تاریخی و مقاتل در گذشته به زبان عربی فقط موجود بود و در مقطعی دو کتاب روضة الشهداء ملا حسین کاشفی و اسرار الشهادت ملا آقای فاضل دربندی به فارسی تألیف شد که تحریفهایی در آنها و در نقل ها به چشم می خورد و به نمونه هایی از تحریفات اشاره نمودند. وی اظهار داشت بهترین کتابهایی که به بررسی و شناخت تحریف های عاشورا پرداخته اند حماسه حسینی شهید مطهری و آسیب های عاشورایی استاد میرباقری می باشد.
آغاز دوره آموزشی اینترنت پیشرفته
دوره اینترنت پیشرفته کارکنان و طلاب پایه دوم در قالب برنامه ساعات پژوهشی آغاز شد.
معاونت پژوهش مدرسه علمیه خواهران هاجر با همکاری مرکز آموزش فنی و حرفه ای خمین اقدام به برگزاری دوره آموزشی اینترنت پیشرفته ویژه طلاب و کارکنان حوزه علمیه خواهران هاجر نموده است. این دوره با مربیگری سرکار خانم عطاریان از روز سه شنبه مورخ 96/7/11 در مرکز دیجیتال این مدرسه علمیه آغاز شده است و به مدت یک ماه ادامه می یابد. 19 نفر از کارکنان و طلاب پایه دوم این حوزه در ساعات پژوهشی این دوره آموزشی مهارتی را طی خواهند کرد و در صورت موفقیت در آزمون کتبی آنلاین و آزمون عملی به شرکت کنندگان گواهی پایان دوره اعطا می گردد.
چکیده تحقیق پایانی با عنوان "بررسی سیرۀ امام حسین علیه السلام در مواجهه با معاندین در کربلا"
عنوان تحقیق پایانی: بررسی سیرۀ امام حسین علیه السلام در مواجهه با معاندین در کربلا
استاد راهنما: دکتر حسین خسروی
استادداور: حجة الاسلام و المسلمین سید محمد اسماعیلی
پژوهشگر: اعظم کمانی
21 شهریور 1396
چکیده
در میان جوامع بشری، امامان به ویژه امام حسین(علیهالسلام) به عنوان آموزگاران الهی دارای اهمیت خاصی بودند و ضرورت توجه به سیرۀ پیشوایان دینی ازجمله امام حسین(علیهالسلام) ازآنجا نشأت گرفته است که در کشوری که داعیه دینی وفلسفی خاص خود را داشته بایستی قسمت اعظم مباحث ازآموزه های تربیتی دین اسلام گرفته شود.به همین دلیل پژوهشی با عنوان بررسی سیرۀ امام حسین(علیهالسلام) در مواجهه بامعاندین در کربلا مفید وضروری بوده است. لذا ، هدف ازتحلیل وبررسی سیرۀ عملی این بزرگواران در این دوران ، به نوعی در جهت دادن به رفتار مردم زمانش موثر بوده است، و می تواند ما را در شناخت بهتر وکاملترآن بزرگواران یاری دهد، از طرف دیگر نقش موثرآنان در زمان خویش را بیان کند. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی به بحث پرداخته است. از این رو با تدبر در شیوۀ متفاوت برخورد امام حسین (علیهالسلام) با اهانتها ،سعی شده تا شیوۀ آن بزرگواران در مواجهه با این گونه اهانتها استخراج گردد تا راهنماي مؤمنین در برخورد با اهانتها و اهانتکنندگان به مقدسات دینی گردد. نتایج این بررسی نشان داد که یکی از عوامل موثردر جذب معاندین،رعایت اخلاق حسنه ،علم وآگاهی توسط امام حسین(علیهالسلام) بوده است.ایشان با اخلاق وکردار نیکویش، که برگرفته ازعلم وآگاهی بود،معاندین را به راه راست جذب میکردند. شیوۀ امام حسین(علیهالسلام) در مواجهه با سیل توهین ها گاهی پرهیز از دامن زدن به اهانتها و گاهی نفی رویکرد تلافیجویانه بوده است ،و نیز گاه سعی بر رفع بهانههاي اهانت بوده و ضمن تشویق به شناخت اهداف دشمن، تلاش کردهاند تا مسئله اهانت به مانعی در برابر تبلیغ دین و انجام وظایف دینی تبدیل نشود. ایشان در مواجهه با این اهانتها، همواره دوستان خویش را از دامن زدن به اهانتها بر حذر داشته و از اقدامات شتاب آلود و هیجان زده نهی نموده اند. ضمنا با آموزههاي خود از پیروان خود خواسته اند که مقابله به مثل ننموده و اهانت را با اهانت پاسخ ندهند.
واژگان کلیدی: سیره، آزار، معاند
چکیده تحقیق پایانی با عنوان "رویکرد امام علی (علیه السلام) در برابر غصب فدک"
عنوان تحقیق پایانی: رویکرد امام علی (علیه السلام) در برابر غصب فدک
استاد راهنما: جناب دکتر حسین خسروی
استاد داور: حجة الاسلام والمسلمین سید محمّد اسماعیلی
پژوهشگر: عفت طاهری
تاریخ دفاع: 21 شهریور 1396
چکیده
در فراخنای تاریخ اسلام از صدر تاکنون خطبه فدک سند مظلومیت فاطمه (سلام الله علیها)و خاندان پیامبر، بلکه اثبات اعتقاد شیعه به خلافت بلافصل علی (علیه السلام) بوده است. پژوهش حاضر به رویکرد امام علی (علیه السلام)در برابر غضب فدک پرداخته است. اهمیت پژوهش از آنجایی احساس شد که برخی از روی عناد یا ناخواسته رویکرد و تدبیر حضرت را طوری بیان داشتهاند که نه تنها به عنوان باارزشترین ویژگی و برخورد معرفی نشد، بلکه به عنوان یک نقض به جامعه معرفی شده است. لذا ضرورت این پژوهش براین مبناست که بتواند رویکرد امام و حتی سکوت ایشان را نه به عنوان نقص و فرار از جنگ بلکه به عنوان بهترین و نابترین ویژگی با توجه به فضای مسموم و پراز فتنه جامعه آن روز مدینه معرفی نموده است. این پژوهش توصیفی - تحلیلی بیان می دارد که سکوت امام علی (علیه السلام)با توجه به اعتراضات شدید حتی از سوی نخبگان و خواص آن روز بهترین ابزار مبارزه علیه غاصبان بوده است.این پژوهش به بیان ابعاد دیگری از ماجرای غضب فدک پرداخته و بیان میدارد رویکرد امام با توجه به اعتراضات شدید حتی از سوی نخبگان و خواص، بهترین ابزار مبارزه علیه غاصبان خلافت بوده است. امید است. پژوهش حاضر راه جدیدی برای پژوهشگران و محققان خاصه حوزههای علوم دینی باز کرده تا با نگاهی به دور از تعصب بلکه کاملا علمی و برگرفته از بیانات خود اهل بیت (علیهم السلام) به بیان ویژگی خاصی از فدک پرداخته و حق مطلب را در خصوص اهل بیت ادا کنند.نتایج این بررسی نشان میدهد علیرغم موج زیادی از شبهاتی که از رویکرد امام در مواجه با غاصبان فدک بیان میدارند و برخی ناخواسته یااز روی عناد مطالبی ارایه میدهند که نشان از عدم اطلاع درست از شیوه مدیریتی حضرت دارد. پژوهش حاضر بنا دارد شیوه امام را در مقابله با غاصبان که نه تنها مقطعی نبوده، بلکه روش ایشان به درمان اصلی جامعه نوپای اسلام می پردازد هرچند که ایشان مجبور به گذشتن از بسیاری از حقوق خویش می شوند.در مواجهه با هجمه های عظیم اهلبیت(علیهم السلام) حتی از سوی خواص تنها مسیر برای زنده نگهداشتن حکومت نو پای رسول خدا بوده است که ایشان حتی در رویارویی با تمامی تندی ها و اعتراضات وصایای پیامبر را به طور مستقیم یا غیر مستقیم به جامعه تزریق نمودند؛تا اینکه مبادا جامعه اسلامی از درون به دست خود مسلمانان فرو ریزد. لذا حضرت امیر تمام تلاششان را در قالب سکوت جهت زنده نگهداشتن نام رسول خدا در بالای ماُذنه به کار بردند.
واژگان کلیدی: فدک، غصب، امام علی علیه السلام، سکوت
برگزاری پنجمین جلسه شورای علمی پژوهشی
شورای پژوهشی مدرسه علمیه هاجر خمین ساعت 7:00 صبح روز سه شنبه 96/7/4 تشکیل جلسه داد. در پنجمین جلسه این شورا طرح های تفصیلی مربوط به چهار تحقیق پایانی سطح 2 با حضور طلاب و اساتید راهنما ارائه و ارزیابی شد. کلیه طرح های پیشنهادی با در نظر گرفتن نظرات اصلاحی به تصویب اعضای حاضر شورای علمی پژوهشی این مدرسه علمیه رسید.
اولین جلسه دفاعیه طلاب مدرسه علمیه هاجر برگزار شد
روز سه شنبه مورخ 96/6/21 اولین جلسات دفاع از تحقیقات پایانی طلاب سطح2 مدرسه علمیه خواهران هاجر خمین با عنایات و الطاف الهی با حضور اعضای هیأت داوران حجة الاسلام و المسلمین دکتر سید محمّد اسماعیلی و دکتر حسین خسروی برگزار گردید. طلبه اعظم کمانی از پژوهش خود با عنوان «بررسی سیرۀ امام حسین علیه السلام در مواجهه با معاندین در کربلا » دفاع نموده و سپس پژوهش طلبه عفت طاهری نیز با عنوان «رویکرد امام علی علیه السلام در برابر غصب فدک» مورد ارزیابی و داوری قرار گرفت. در این دو جلسه دفاع مدیریت محترم سرکار خانم انسیه حمزه لو، دبیر شورای پژوهش زهرا سلیمانی و طلاب این مدرسه علمیه حضور داشته و تحقیقات پایانی طلاب نام برده موفق به کسب درجه عالی از سوی هیأت داوران شدند.
کرسی آزاد اندیشی: شبکه های اجتماعی مجازی- بحران هویت دینی و ملّی (انقلاب خاموش)
شبکه های اجتماعی مجازی- بحران هویت دینی و ملّی
انقلاب خاموش
روز چهارشنبه 20/2/96 معاونت پژوهش مدرسه علمیه هاجر خمین با مشارکت اعضای کانون پژوهشی روشنای علم کرسی آزاد اندیشی با موضوع «شبکه های اجتماعی مجازی- بحران هویت دینی و ملّی» و را با عنوان “انقلاب خاموش” با حضور مدیریت محترم در مسند داوری برگزار نمود. در این کرسی آزاد اندیشی طلاب کلیه پایه های تحصیلی و اساتید محترم شرکت داشتند. دبیر اجرایی این کرسی آزاد فکری سرکار خانم سلیمانی ابتدا با توضیحاتی درباره چارچوب کرسی های آزاد اندیشی به طرح مسئله و تعریف مفاهیم مربوطه همچون تعریف شبکه اجتماعی و انواع آن، هویت، هویت ملّی، هویت دینی، هویت اجتماعی و بحران هویت پرداخت. الگوی برگزاری این کرسی آزاد اندیشی طلبه - استاد و دو جانبه بوده و چالش پیش روی ارائه دهنده و منتقدین وی پاسخ به این سؤال است که آیا جامعه ایرانی اسلامی در فضای شبکه های اجتماعی مجازی قادر خواهد بود که هویت دینی و ملّی خود را حفظ کند یا نه؟ در راستای طرح این سؤال دیدگاه ارائه دهنده بر این بود که وضعیت موجود جامعه ایران با توجه به دیدگاه های نظریه پردازان و پژوهشگران داخلی و خارجی وضعیت بحرانی یا منجر به بحران است و هویت ایرانی و اسلامی کشور ما در دهکده جهانی مورد نظر مک لوهان در معرض خطر است. در مقابل منتقدین این دیدگاه اظهار داشتند که ظرفیت موجود در جامعه ایرانی اسلامی ما با توجه به قوا و پتانسیل های اعتقادی و ارزشی، ظرفیت خوبی است برای خروج از بحران هویت و رسیدن به جامعه جهانی موعود که سکان دار آن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است و دهکده جهانی حقیقی همان حکومت جهانی امام زمان (عج) است که در آن وعده های الهی تحقق می یابد و در نهایت جبهه حق پیروز و سعادت مند خواهد شد؛ به شرط آنکه ما به وظایف خود در قبال رشد و توسعه این بزار تکنولوژیک عمل کرده، سواد رسانه ای، دانش خود در حوزه علوم مورد نیاز، ایمان، تقوا و کار و تلاش را برای ایستادگی در برابر جبهه غرب و بانیان این ابزار رسانه ای جدید به بهترین نحو به کار بندیم و برای اثبات مدعای خود به آیات قرآن، روایات و بیانات رهبری عظیم الشأن امام خامنه ای مد ظله العالی استناد داشتند. داور محترم این کرسی آزاد اندیشی قول به تفصیل را قائل شدند و به نظر ایشان با پذیرش وضعیت نامطلوب فعلی با توجه به آمار موجود در پژوهش های جدید و در معرض خطر بودن جوانان، نوجوانان و خانواده ها، کم رنگ شدن نمودهای هویتی ملی و دینی در برخی ابعاد نباید ناامید بود. ایشان در ادامه راهکارهایی ارائه فرمودند و اظهار داشتند که می توان با اصلاح نظام آموزشی و تربیتی کشور با مبانی اخلاق دین، لزوم آموزش فرهنگ استفاده از اینترنت، اقدامات مداخله جویانه والدین، تدابیر کاربری صحیح، برخورد مناسب نسبت به گزارش های کاربران، تشویق و ترغیب در استفاده درست جوانان، تقویت جنبه های روانشناسی اخلاق و با وضع قوانین با ضمانت اجرایی بالا می توان برای برون رفت از از وضعیت بحرانی موجود گام های مؤثری برداشت. در پایان به وظایف طلاب و روحانیون در این عرضه اشاراتی داشتند و فرمودند که روحانی باید در کنار بهره گیری از فضای مجازی در فرایند تبلیغ دینی به مسجد و منبر و هیئت نیز بپردازد چراکه تبلیغ به شیوه سنتی آثار خاص خودش را دارد و همچنین کیفیت حضور در فضای وب را نباید به شبکه های اجتماعی محدود کرد و صرفاً نباید به غرب چشم بدوزیم بلکه باید این امکانات را بومی سازی کرد؛ همچنانکه مرکز مدیریت حوزه های علمیه گام های خوب و مؤثری در این جهت برداشته است.
بولتن محتوایی کرسی آزاد اندیشی انقلاب خاموش را از اینجا دانلود کنید.
گزارش نشست علمی پژوهشی: کلیات فرایند تحقیق
این نشست علمی پژوهش مورخ 7/9/95 به همت معاونت پژوهش مدرسه علمیه خواهران هاجر خمین برگزار گردید. سخنران محترم حجة الاسلام و المسلمین دکتر اسماعیلی این نشست علمی با محوریت کلیات فرایند تحقیق آغاز نموده و طی بیانات خود به موضوعات ذیل پرداختند:
• روش های موضوع یابی
• اهمیت مأخذ شناسی (تأکید برمنابع دست اول)
• مفهوم شناسی: معنای لغوی – معنای اصطلاحی
• تأکید بر جمع بندی و تحلیل به قلم نگارنده
شهید مطهری: پژوهش ها فقط جمع آوری مطالب نباشد
• پرهیز از غلط های نگارشی و املائی
• روانی نوشتار
• پرهیز از جملات طولانی
• عنوان کوتاه و روان برای تحقیق
• عناوین به صورت شبه جمله باشد ( عبارتی)
• پرهیز از پیچیده بودن عبارات وتاکید بر ساده نویسی
• پرهیز از افراط و تفریط در فصل بندی
• نقل قولها صحیح باشد
• زیبایی نوشتار به لحاظ شکلی
• درج آیات و احادیث طبق آیین نامه
وی در پایان جهت آشنایی طلاب با ساختار و قالب تحقیق پایانی نمونه ای از پایان نامه های سطح 3 با موضوع «بررسی خدمت به خلق در قرآن و روایات» که اخیرا ارزیابی و داوری شده، ارائه نموده و روش فصل بندی، پاراگراف بندی و اشکالات شایع و تذکرات درج شده در فرم داوری آن را تبیین فرمودند.
کارگاه مهارت آموزی: اخلاق پژوهش
اخلاق پژوهش
روز یکشنبه 5/10/95 در ساعت پژوهش معاونت پژوهش مدرسه علمیه خواهران هاجر خمین سرکار خانم سلیمانی نشستی با محوریت اخلاق پژوهش برگزار گردید. در آغاز نشست آشنایی اجمالی با مفهوم شناسی اخلاق کاربری و زیرشاخه های آن و سپس به انواع پژوهش های اخلاقی و جایگاه اخلاق در پژوهش پرداخته شد. در ادامه فضایل اخلاقی در پژوهش و آسیب شناسی خلاقی پژوهش ارائه گردید که مشروحی از مباحث مطروحه در ذیل پرداخته شده است.
اهداف رفتاري: آشنايي طلاب با اخلاق كاربردي که شامل: اخلاق پژوهش، اخلاق نقد، اخلاق گفتگو، اخلاق دانش اندوزی، اخلاق سیاست، اخلاق معاشرت، اخلاق معیشت و اخلاق جنسی می باشد.
سپس به معناشناسی و جایگاه اخلاق کاربردی پرداخته شد.
1- واژه اخلاق: در لغت که به معناي سرشت است اعم از صفات خوب و بد می باشد و در اصطلاح و از نظر دانشمندان اسلامی: و از نظر دانشمندان اسلامي: صفاتي پايدار در نفس كه موجب مي شوند كارهايي متناسب با آن صفات بدون نياز به فکر از انسان صادر شود. به تعریف تعریف علم اخلاق اشاره شد. علم اخلاق علمي است كه ضمن شناساندن انواع خوبي ها و بدي های واقعی، راه هاي كسب خوبي ها و دفع بدي ها را به ما مي آموزد.
2- انواع پژوهش های اخلاقی:
1-2) اخلاق توصيفي: معرفي اخلاقيات افراد، گروهها و جوامع؛ که روش آن تاريخي و نقلي است.
2-2) اخلاق هنجاري: بررسي افعال اختياري انسان از حيث خوبي و يا بدي. روش: استدلالي و عقلي مهمترين كاربرد اين نوع اخلاق: ارائه نظريه اي معقول براي تبيين خوبي و بدي.
3-2) فرا اخلاق: بررسي تحليلي و فلسفي دربارة مفاهيم و احكام اخلاقي. درستي يا نادرستي گزاره هاي اخلاقي در اين نوع اخلاق مهم نيست.
3- اخلاق كاربردي:
زير مجموعة اخلاق هنجاري است. اين نوع اخلاق كاربرد منظم نظريات اخلاقي در حوزة مسائل خاص اخلاقي است مثل اخلاق دانشجويي (طلبگی)، اخلاق حرفه ای و ….
1- 3) اهميت و جايگاه اخلاق كاربردي:
امام کاظم علیه السلام :لازم ترین دانش برای تو دانشی است که تو را به صلاح قلبت راهنمایی کند و فساد آنرا برایت آشکار سازد.
علم اخلاق علم زندگی است و ضمن بيان احكام ارزشي همة ابعاد فردي و اجتماعي زندگي آگاهانه راههاي اتصاف به فضائل و دفع رذائل را نيز نشان مي دهد. بنابراين، این علم يكي از مهمترين و سرنوشت سازترين دانش هاست.
یادآوری این نکته اهمیت دارد که اكثر افراد جامعه بسياري از فضايل و رذائل را مي شناسند و مشكل عمده اين افراد آن است كه: اولاً؛ نمی توانند راه و نحوة اِعمال احكام اخلاقي را به درستي تشخيص دهند. ثانياً؛ نمی توانند در هر مرحله تصميم اخلاقي درستي اتخاذ نمايند. ضرورت اخلاق در اینجا جلوه گر گشته و اخلاق اسلامی به یار ی انسان می آید.
این جلسه با اهداف ذیل برگزار گردید:
- آشنایی با وظایف خود به عنوان یک پژوهشگر و یا نویسنده
- آشنایی با پیش فرضهای ارزشی مؤثر در تحقیق و تلاش در جهت تقویت نظام ارزشی خود
- آشنایی با آسیبهای اخلاقی در امر پژوهش و کسب انگیزه برای اجتناب از آنها
1- اهمیت و جایگاه اخلاق در پژوهش:
رشد علمي در هر جامعه اي مرهون پژوهشهاي نو و جديد است. پژوهش اگر به درستي جهت گيري نشود و در مسير توسعه معنويت و رشد اخلاقي نباشد عاملي براي تخريب حيات آدميان خواهد بود.
نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید:
اگر مؤمنی پیش از مرگ خود برگه ای از علم بر جا گذارد همین یک برگ در روز قیامت میان او و آتش جهنم مانع می شود و خداوند متعال در ازای هر حرف که بر آن نوشته شده باشد شهری هفت برابر بزرگتر از وسعت کل دنیا به او عطا می فرماید.
2- فضايل اخلاقي در پژوهش
1-2) تصحيح انگيزه و نيت: يکي از مهمترين اصول اخلاقي اسلامي نيّت است. پژوهش گر بايد با نيت الهي پژوهش کند. پژوهش هاي او بايد در خدمت اهداف الهي و خلق خدا، دين خدا و سعادت بشر باشد.
2-2 ) توجه به نقش «پيش فرضهاي ارزشي» : انديشه هاي فلسفي، عرفاني، ديني، اجتماعي و تاريخي يک محقق در «هندسه علمي و پژوهشي» محقق نقش تعيين کننده دارند. پيش فرضهاي ارزشي و ديني در انتخاب موضوع استنتاجات و تفسير و تبيين يافته هاي پژوهشي بسیار موثرند.
3-2) آشنايي با «پيشينه پژوهش»: به لحاظ علمی و اخلاقی در هر تحقيقي براي حصول نو آوري و افقهاي جديد بايد با پژوهش هاي پيشينيان آشنا شویم و گرنه پس از سالها تحقيق به همان نقطه اي مي رسيم که سالها پيش ديگران رسيده بودند.
4-2) گزينش مسئله: انتخاب مسئله مهمترين مراحل تحقيق است هر اندازه بر دامنه مطالعات خود بيافزاييم به همان ميزان بر دقتهاي علمي ما در انتخاب مسئله افزوده خواهد شد. مسئله ما بايد مشکلي از مشکلات علمي يا عملي جامعه را برطرف سازد.
5-2) شهامت در پژوهش: تجربه نشان داده و نیز اولياي دين توصيه مي فرمایند: هرگز نبايد از انجام کارهاي بزرگ به خاطر ترس از ناتواني يا ترس از مشکلات احتمالي خودداري کرد.
6-2) امانت داري: امانت داري حيات علمي و تحقيقي يک جامعه را تشکيل مي دهد . هر نويسنده اي اخلاقا موظف است که منبع هر مطلبي را که نقل مي کند حتي اگر نقل به معنا باشد دقيقا ذکر نماید.
7-2) حقيقت جويي در پژوهش: وظيفه اخلاقي يک پژوهش گر حقيقت طلبي است. پژوهش گر بايد همه تلاش خود را صرف کشف حقيقت نماید و هرگز از مشکلاتي که ممکن است ديگران براي او پيش آورند، نهراسد.
8-2) نشاط در تحقيق: نشاط محقق در کار خود از مسائل مهم است. يک محقق توانا کسي است که با شوق و ذوق و نشاط در پي حل مسئله باشد و هرگز خستگي و کسالت به خود راه ندهد. و اين تنها در صورتي ممکن است که به توانائيهاي خود توجه کند.
9-2) پژوهش گروهي: پژوهش فردي هر چند مفيد و ارزنده است اما بايد دانست که اتقان و استحکام پژوهش گروهي به مراتب بيشتر از پژوهش فردي است.
3- آسيب شناسي اخلاقي پژوهش
1-3) شهرت زدگی: يک پژوهشگر اخلاقا مجاز نيست که يک رأي را به صرف کثرت طرفداران آن يا شهرت زياد آن بپذيرد؛ يا به عنوان مبنايي براي تحقيقاتش قرار دهد.
2-3) شتاب زدگي: کمترین آفت شتابزدگی این است که مانع درک صحیح موضوع می شود.
3 -3) دخالت دادن خواسته هاي شخصي: اصل بي طرفي در تحقيق بايد مورد توجه باشد؛ ديدگاه ها، خواسته ها و اغراض شخصي يا صنفي نبايد بر موضوع تحقيق تأثیر بگذارد.
4-3) انتحال: از آفات بزرگ اخلاقي پژوهش سرقت ادبي يا انتحال است. معنا و مصداق ديگر انتحال این است که: نویسنده، به منظور درست جلوه دادن سخن و مدعاي خود، افراد نامدار و ذي نفوذ علمي يا تاريخي را مدافع نظريه خود نشان دهد که این، عملي غير اخلاقي است.
فایل powerpoint اخلاق پژوهش از اینجا دریافت کنید.
. . . فراغتی و کتابی و گوشه ی چمنی
جایگاه معنوی کتاب، کتاب خوانی و کتابخانه
محتوای ارائه شده گزارش نشست علمی پژوهشی یکشنبه 95/8/23 به مناسبت هفته کتاب می باشد که از سوی معاونت پژوهش مدرسه علمیه خواهران هاجر خمین با سخنرانی دکتر حسین خسروی عضو شورای علمی پژوهشی این مدرسه علمیه برگزار گردیده است.
دکتر خسروی سخنران محترم این نشست علمی ضمن گرامی داشت هفته کتاب با یک ضرب المثل عربی بحث را آغاز فرمودند؛ جاوِر غنیّ(ملکاً) أو بحراً أو عالماً أو کتاباً یعنی همسایگی کن با پادشاه، دریا، عالم یا کتاب. یعنی هر کس با یکی از اینها همنشین شود بهره های فراوانی می برد.
بیانات ایشان به مناسبت فرارسیدن هفته کتاب و کتابخوانی در سه جهت صورت گرفت:
1) ارزش معنوی کتاب و کتابخوانی
2) ارزش معنوی کتابخانه و
3) تقسیم بندی کتابخانه ها در دنیا
شخصی به نام علی بن یحیی منجم متوفای 275ه.ق که ایشان دارای کتابخانه تخصصی و بزرگی بود. جالب است که هر کس مراجعه می کرده است تا از کتابخانه ایشان استفاده کند طوری کتابخانه را طراحی کرده که هم امکان اسکان شبانه فراه بوده و هم غذای افراد را می داد و الان کتابخانه های پیشرفته ی دنیا چنین کاری می کنند. کتابخانه ی آستان قدس رضوی مشرف شوید؛ آنهایی که پای ثابت کتابخانه هستند، حداقل ناهار ظهر را دریافت می کنند. علی بن یحیی منجم در آن دوران هم امکان اسکان و استراحت را فراهم می کرده و هم صبحانه و ناهار و شام را که محققین و پژوهشگران بتوانند از این کتابخانه استفاده کنند.
وی درباره اهمیت این امر عنوان فرمودند: ابومشعر منجم تصمیم گرفت به سفر حج برود و وقتی روانه سفر حج شد از طرف منطقه خراسان و مرو می گذشت به این کتابخانه برخورد کرد. وقتی ورود پیدا کرد و کتابخانه را بسیار تخصصی یافت، دید آنجا از همه علوم کتاب هست و از قسمتی که کتاب های نجومی را گذاشته بودند علاقه مند شد و اصلا از سفر حج منصرف گردید. آنجا ماند و در کتابخانه مطالعه کرد تا یک فرد متخصص و کاردان در علم نجوم شد. ببینید اهمیت کتابخانه ها در دنیای اسلام تا چه حدّ بوده است.
ارزش معنوی کتاب:
سخنران محترم پس از این مقدمه سؤال و جوابی را مطرح فرمودند:
چه عواملی باعث شد که مسلمانان به کتاب، کتابخوانی و کتابت روی آورند و علاقه مند شوند؟
وی سه عامل را می توان در این امر مؤثر دانست:
1) تعالیم آسمانی دین اسلام: اسلام به کتاب و کتابخوانی اهمیت بسیار داده است. جالب است بدانید5 آیه اولی که بر پیامبر نازل می گردد با إقرا شروع می گردد؛ یعنی کار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با یک نهضت علمی شروع می شود. توجه کنید که در هر جا که یک نهضت علمی و ادبی شروع شد طلایه دار آن نهضت علمی و ادبی تشکیل یک کتابخانه و مجموعه ی کتابخانه ها بوده است. ما غیر این نمی توانیم عاملی را معرفی کنیم.
2) تعالیم رسول خدا: رسول خدا صلی الله علیه و آله که مسلمانان را به دانش اندوزی و ثبت آن با کتابت تشویق می کرد. بسیاری از روایات را مکررا در این رابطه شنیده اید. برای نمونه: پیامبر اسلام فرمودند:"هلاکة أُمتی فی ترکِ العلم” یا “الحکمة ضالّة المؤمن …” حکمت گمشده ی مؤمن است، هر کجا حکمت را بیابد می گیرد حتی از اهل نفاق. ایشان هم به علم آموزی و هم به کتابت سفارش نموده است.
3) کتاب معجزه ی پیامبر اسلام: این عامل که از همه مهم تر است اینکه هر پیامبری معجزه ای دارد و معجزه ی پیامبر ما کتاب بوده است.
این سه عامل باعث شده که به کتاب به عنوان نماد علم و دانش نگاه شود، به دیده ی احترام و تقدّس به کتاب نگاه شود. کتاب را همانند یک شخصیت حقیقی و والامقام در نظر بگیریم.
دانشمندان ما که تعامل زیادی با کتاب داشته اند، کتاب را دوستی خالص و مهربان می نامیدند و گذراندن ساعتی با کتاب از هر چیز دنیوی دیگری حتی از همنشینی با پادشاهان و حکماء برای ایشان برتر بود. برای آنها مهم بود که یک ساعت کتاب بخوانند و با کتاب همنشین باشند. در این رابطه روایتی داریم: « نقل است که یکی از خلفاء دنبال یکی از دانشمندان فرستاد تا در مجلس مهمانی او شرکت کند. او که مشغول خواندن کتابهایی بود به فرستاده ی خلیفه گفت: «گروهی از دوستان سودمند اکنون در برابر من نشسته اند، بعداً خواهم آمد». وقتی این پیغام را به خلیفه دادند، خلیفه ناراحت شد و او را احضار کرد و خلیفه گفت: «به ما بی احترامی و بی اعتنایی شده است». حکیم در پاسخ به خلیفه گفت: «این گروه دوستان کسانی بودند که آگاهی، راهنمایی و شکوه به انسان می بخشند؛ تو ای جناب خلیفه می توانی آنها را مرده بدانی و می توانی آنها را زنده و پرجنب و جوش بشماری. تازه خلیفه متوجه شد که مقصود این دانشمند از دوستان، کتاب بوده است.»
جناب ابوعثمان عمرو بن بحر (۱۶۰-۲۵۵ق) مشهور به جاحظ، علاقه ی بسیاری به کتاب داشته است. جاحظ بیشترین خدمت را به کتاب کرده است؛ امّا کتاب ها با او بی وفایی کردند. ایشان پیرمردی بود و کتاب ها را اطرافش می گذاشت و حال و توان برخاستن و برداشتن از قفسه را نداشت. طوری بود که وقتی می نشست بین کتاب ها جاحظ پیدا نبود و لذا یک بار که در حال برداشتن کتابی از بین کتاب ها بود، کتاب ها روی سرش ریخت و او را کشت پس جاحظ بین کتاب ها از دنیا رفت.
ببینید جاحظ چه جمله ی زیبایی دارد:” کتاب تا هرگاه که تو بخواهی خاموش است، و هرگاه تو بخواهی گویاست و اگر سرگرم کاری باشی هیچ گاه مزاحم تو نمی شود و تو را از کار باز نمی دارد ولی اگر احساس تنهایی کنی بهترین همنشین خواهد بود. او دوستی است که هرگز تو را فریب نمی دهد، چاپلوسی نمی کند و همنشینی است که تو را خسته و رنجور نمی کند.”
ابن عربی در کتاب المسامرات خود چنین عنوان می کند: «تنها بستانی که دیده ام که می تواند در یک آستین جای بگیرد و تنها گلستانی که انسان را تا هر کجا می رود همراهی می کند، کتاب است. کتاب زبان مردگان و آوای زندگان است، او میهمان شبانگاه است که هرگز نمی خوابد مگر تو بخوابی، هرگز سخن نمی گوید جز آنکه تو را خوش آید، هیچ گاه رازی را آشکار نمی سازد و در امانت خیانت نمی ورزد، او با وفاترین همسایه، امین ترین دوست، فرمانبردارترین و فروتن ترین استاد است». ببینید بزرگان ما ارزش معنوی کتاب را تا چه حد می دانسته اند.
پس از پرداختن به ارزش معنوی کتاب ایشان، چند جمله در مورد ارزش معنوی کتابخانه بیان فرمودند.
جایگاه معنوی کتابخانه:
ببینید جایگاه معنوی کتابخانه نزد بزرگان ما تا چه حد بوده است. بدانید که دولت آل بویه که 334 تا 447 ه.ق روی کار آمدند، درخشان ترین بخش تمدنی اسلام در این دوران بود، یعنی ما در تمام جهات سرآمد هستیم. یکی از دلایل سرآمد بودن ما داشتن دولت شیعی است و این دولت شیعی امکانات را آماده کرد و مردم را تشویق کرد به مطالعه. برای یکی از وزرای آل بویه اتفاقی رخ می دهد. در واقع سرای ابن عمید وزیر در سال 335 ه.ق به تاراج سپاه خراسان در آمد، چنانکه نه سبو ماند و نه جامی. ابن عمید نگران چیزی نبود مگر کتابخانه ی اجدادش. همه را بردند و تنها نگرانی اش کتاب هایش بود که درباره آنها هیچ خبری نیافت. شبانگاه که سپاهیان تَرکِ سرای ابن عمید کردند، ابن عمید به خانه برگشت و شنید که کتاب هایش برجای ماندند و هیچ کتابی ربوده یا گم نشده است. وزیر که شادمان بود به کتابدارش ابن مُسکویه که او هم از بزرگان بود، گفت:« تو مرد فرخنده سرشتی، دیگر گنجینه ها را توان جایگزین ساخت اما کتاب را نه.» با اینکه تمام اموالش را بردند.
ابن عبّاد وزیر است؛ دو روایت درباره او دیده شده است. آمده است که نوح بن منصور سامانی از ایشان دعوت کرد که پست وزارت را بپذیرد. ایشان قبول وزارت نکرد و گفت اگر وزارت را قبول کنم کتاب هایم از من جدا می شوند. عنوان شده است که کتابخانه ی شخصی ابن عبّاد 400 بار شتر بود و یک روایت هم هست که آل بویه او را به اصفهان برای وزارت دعوت کرد و به ایشان گفتند کتاب هایت را هم می آوریم. کتاب ها را بار شتر کردند و 400 بار شتر کتاب داشت و فهرست کتاب هایش 10 جلد کتاب شد. در زمان وزارت به نگهبان سفارش کرد که هر کس خواست با من ملاقات کند یک شرط دارد. گفتند شرط ملاقات چیست؟ ابن عبّاد گفت: کسی که بتواند 20هزار بیت شعر عربی از حفظ بخواند، می تواند با من ملاقات کند. نگهبان گفت: این چه وزیری است تا او وزیر باشد ملاقات کننده ای ندارد. هنوز صحبتش تمام نشده بود که دید پیرمرد خمیده ای جلو آمد و رو کرد به نگهبان که با اربابت می خواهم ملاقات کنم. نگهبان گفت: باید 20هزار بیت شعر عربی از حفظ بخوانی. پیرمرد گفت: برو زود از اربابت بپرس راجع به زن ها 20هزار بیت شعر عربی بخوانم یا راجع به مردها؟ ببینید در حالی که وزیر 20هزار بیت را شرط ملاقات می گذارد، پیرمرد مراجع او 40هزار بیت شعر از حفظ دارد.
تاریخچه تشکیل کتابخانه ها:
تاریخچه تشکیل اولین کتابخانه در سرزمین بابل بوده است. چون باستان شناسان که بعدا جستجو کردند خشت هایی را یافتند که بر روی آنها با خط بابلی یا میخی نوشته شده بود و در یک محل نگهداری می شد. دومین جایی که بر تشکیل کتابخانه تأکید داشت سرزمین مصر بوده است. سومین مکان یونانِ و روم بوده است. بعد از اینها ایران بر تشکیل کتابخانه ها اهتمام داشته است و ایران سابقه طولانی در تشکیل کتابخانه داشته است؛ به ویژه در دنیای اسلام که از نیمه دوم قرن سوم ایرانیان به تشکیل کتابخانه ها پرداختند.
کتابخانه هایی که در دنیای اسلام بودند به دو دسته تقسیم می شد: کتابخانه های مستقل و کتابخانه های وابسته.
کتابخانه های مستقل سه تا تقسیم دارد: کتابخانه های خصوصی، کتابخانه های نیمه عمومی و کتابخانه های عمومی.
کتابخانه های خصوصی:
شاید اولین کتابخانه ی خصوصی از حنین بن اسحاق متوفای 265 ه.ق در قرن سوم باشد. دانشمند برجسته ای که پزشک بود و به چهار زبان تسلط داشت، زبان سریانی، فارسی، عربی و یک زبان دیگر. ایشان بیش از 90 اثر پزشکی را به عربی برگردانده است. کتابخانه شخصی ایشان بزرگترین کتابخانه در زمان خودش بود. ایشان برای به دست آوردن هر کتابی بعضی وقت ها مسافت های طولانی را طی می کرد تا کتابی را بیاورد و در کتابخانه اش قرار دهد.
کتابخانه خصوصی بعدی کتابخانه ی صاحب بن عبّاد است که از آن نام برده شد. کتابخانه خصوصی دیگر کتابخانه شیخ طوسی متوفای 460ه.ق است که در بغداد کتابخانه ای را تشکیل داد که 80هزار جلد کتاب داشت و با کمال تأسف سلجوقیان متعصب سنی مذهب در سال 448 هجری ریختند در خانه شیخ طوسی و هم خانه اش را سوزاندند و هم کل این 80هزار کتاب کتابخانه را از بین بردند. کتابخانه شخصی دیگر کتابخانه موفق بن مطران ( ابونصر موفق الدین اسعد بن ابی الفتح الیاس بن جرجیس المطران»، پزشک و داروشناس مسیحی تبار سده ۶ ق است). ایشان سه نفر نسخه بردار در کتابخانه اش استخدام کرده بود و 10هزار جلد کتاب در کتاخانه شخصی اش داشت. هر کتابی را که مورد نیازش بود این افراد باید نسخه برداری می کردند و همه کتاب ها را خودش خوانده بود و آخر همه کتاب ها یک یادداشت گذاشته بود.
کتابخانه های نیمه عمومی: مثل بیت الحکمه و خزانة الحکمه
کتابخانه های عمومی: مثل دارالعلم ها که در سطح شهر بود. به این دلیل به آنها دارالعلم می گفتند که در آنها کارهای پژوهشی هم انجام می شد.
کتابخانه های وابسته:
این کتابخانه ها در مدارس یا مساجد یا در بیمارستان ها بوده است. در حالی که الان اگر در مسجدی تعدادی کتاب هست، گرد و غبار زیادی بر قفسه ها نشسته است؛ در حالی که در گذشته مساجد بهترین مرکز پژوهشی بوده است. مسجد زمانی سابقه ی دانشگاهی داشته است و بسیاری از بزرگان ما در مساجد درس می خوانده اند و تعلیم و تربیت دیده اند. بعد از آن مدارس بوده اند و در کنار آنها کتابخانه ای بزرگ بوده است که نیاز طلبه ها و دانش آموزان را برآورده می کرده است. بیمارستان ها هم همینطور. الان هم سر در بیمارستان شهر را که نگاه کنید نوشته شده وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اراک. اصولا کسی که در گذشته هم طب می خواندند آموزش عملی می دید و به بیمارستان هدایت می شد پس باید در بیمارستان یک کتابخانه تخصصی در کنار پزشک باشد تا کار تئوری هم انجام دهد.
تا قبل از قرون وسطی دنیای اسلام از نظر کتاب و کتابخوانی واقعا در اوج بوده است و بیشتر کتاب ها در دنیای اسلام بوده است. می دانید در قرون وسطی اروپا واقعا در بربریت بوده است و حجم زیادی از کتاب ها نداشته است، اگر مجموع کتاب های اروپا را جمع می کردی شاید برای تشکیل کتابخانه چیزی حدود پنج تا شش هزار می شده است که خیلی کمتر از کتابخانه های شخصی دنیای اسلام بوده است. دنیای اسلام با این کتاب و کتابخوانی به تمدن رسید. اروپایی ها در 8 دوره یعنی 200 سال جنگ های صلیبی گروهی از پژوهشگران خود را مأمور کردند که بروند در مشرق زمین تا ببینند رمز موفقیت مسلمانان چیست؟ آنها گفتند: رمز موفقیت آنها خواندن کتاب است. بعد گفتند بروید و کتابخانه ها را تشکیل بدهید و بر آن سرمایه گذاری کنید. خودشان کتاب های چندانی نداشتند، لذا کتاب های جهان اسلام را یا خریدند یا به غارت بردند یا به طریقی به دست آوردند.
کتابخانه های ملی دنیا:
جهت اطلاع فرمودند: هر مملکت کتابخانه ی ملی دارد. کشور ما نیز کتابخانه ی ملی دارد. کتابخانه ی ملی ما در تهران که مربوط به کل کشور است بیش از 3میلیون جلد کتاب دارد. ما در حالی داریم می گوییم 3 میلیون جلد کتاب داریم که مهد تمدن بوده ایم، مهد کتاب و کتابخوانی و کتابت بودیم. آنها هیچ نداشتند وقتی محققین خود را به دنیای اسلام فرستادند؛ اروپایی ها راهکار را از ما گرفتند و موفق شدند. در حالی که کتابخانه ی ملی کنگره آمریکا 100میلیون جلد کتاب دارد. ما الان دانشگاه مان، حوزه مان، اجتماع مان از کتاب فاصله می گیرد. زمانی که انقلاب می خواست پیروز شود در مسجد و مدرسه ها کتابخانه دائر کردیم. بچه ها را فراخوانی می کردیم به مساجد و به آنها کتاب می دادیم و می خواندند و گزارش می کردند. کسی که عهده دار کتابخانه بود خودش همه کتاب ها را می خواند. الان ما خیلی کم کتاب می خوانیم. شما اگر در کتابخانه ملی انگلیس هم بروید 100میلیون جلد کتاب دارد. این از دو کشور مغرب زمینی، دو کتابخانه مشرق زمینی هم نام ببریم مثلا روسیه کتابخانه ملی اش 34 میلیون جلد کتاب دارد. چین هم 17میلیون جلد کتاب دارد. مصر بعد از بابل اولین کشوری بود که کتابخانه تشکیل داد ولی الان کتاب هایش کمتر از کتابخانه ملی ایران است، تقریبا 5/2میلیون جلد کتاب دارد و عربستان هم که مهد تمدن بوده حدود 350هزار جلد کتاب دارد.
اگر ما بخواهیم موفق باشیم چه در درس و چه در کارهای تبلیغی باید روی کتاب و کتابخوانی ورود پیدا کنید. سرانه ی متوسط مصرف شیرینی ما یا مصرف دخانیات ما در کشور بیش از سرانه ی کتاب است. هر خانواده پولی را که برای خرید شیرینی و مصرف دخانیات قرار می دهد بیشتر از پولی است که برای خرید کتاب قرار می دهد. یکی از بزرگان خیلی به کتاب علاقه داشت و پول زیادی هم نداشت. او در بازار هایی که جهت فروش کتاب برپا می شد، از راه غیر قانونی کتاب های مورد علاقه خودش را علامت می زد و پنهانی دوتا برگه از کتاب جدا می کرد و به فروشنده می گفت کتاب شما ناقص است و او هم مجبور می شد که کتاب را به قیمت ارزان تر به ایشان بفروشد و بعدا برگه های کنده شده را در منزل متصل می کرد و نگهداری می کرد. جالب است او کتاب ها را به کسی نمی داد ولی در پایان عمرش همه کتاب ها را وقف کرد.
بعضی ها اصلا اهل کتاب خواندن نبودند ولی به کتاب و تشکیل کتابخانه اهمیت می دادند. یکی از بزرگان در حراج کتاب که ورود پیدا می کردند، اینها می آمدند قیمت گذاری می کردند، هرکس که قیمت بالاتر می خرید کتاب را به او می دادند. او برای کتابی قیمتی بالا گذاشت و رو کرد به کسی که تاراج گر کتاب ها بود و گفت آیا کسی کتاب را با قیمت بالاتر می خرد؟ تاراج گر گفت: بلی. روکرد به خریدار و گفت: ای فقیه! من نمی دانم تو کیستی و چه کاره ای؟ این کتاب را من با قیمت بالا خریده ام ولی تو ظاهرا داری دو سه برابر قیمت من کتاب را می خری. خریدار گفت: من فقیه نیستم و اطلاع هم ندارم داخل کتاب چه نوشته شده است؛ این کتاب را می خرم چون کتابخانه ی شخصی دارم و نگاه کردم دیدم جایی برای یک کتاب خالی است و حال این کتاب درست اندازه ی همان جای خالی کتاب است. این کتاب را سه برابر قیمت تو می خرم تا در آن جا قرار داده و دیگران آن را مطالعه و از آن استفاده کنند. حتی کسانی هم که علاقه به کتاب و کتابخوانی نداشتند هم کتاب جمع آوری می کردند. در احوالات معاویه لعنه الله مطالعه می کردم، دیدم معاویه که آدم خائن و ملعونی است جامعه شناس بوده و کتابخانه ای داشت. او پاسی از شب را بلند می شد و به کتابخانه می رفت و مشغول می شد برای مسلط شدن بر دیگران و شکست دیگران از کتاب استفاده می کرد، چراکه کتاب هم کاربرد مثبت دارد و هم کاربرد منفی.
درباره کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی رحمه الله:
آیت الله مرعشی نجفی در میدان شهر ورود پیدا کرد، دید که دو کتاب اسلامی را به تاراج یا به حراج گذاشته اند و دو نفر خارجی قرار است آنها را بخرند. ایشان احساس کرد کتاب هایی از دنیای اسلام دارد دست خارجی ها می افتد. ایشان آمد و با هر وسیله ای بود در نداری آن دو کتاب را تهیه کرد. وی در برگشت به قم تصمیم گرفت کتابخانه ای را دایر کند. تشکیل کتابخانه در آن زمان کار مشکلی بود. او کتابهایی را می خرید و به دیگران هدیه می داد. ایشان که پول نداشت. از طریق روزه های قضا و نمازهای قضا که برای پدر و مادرها می گرفت پولش را کتاب می خرید. برخی را به آستان رضوی هدیه می کرد و برخی را به کتابخانه مجلس یا جای دیگر. آرام آرام به این نتیجه رسید و تصمیم گرفت که در قم کتابخانه ای راه اندازی کند. ایشان حج هم نرفت و کتابخانه او هم کتابخانه شخصی بوده است. جالب است آقازاده ایشان آقای دکتر محمود مرعشی عنوان می کند در سال 1367 شب بود حاج احمد آقای خمینی به من زنگ زد و گفت امام خمینی (ره) شما را فردا در جماران خواسته است. من صبح زود حرکت کردم به سمت جماران و وقتی رسیدم امام (ره) تنها نشسته بود. وقتی نشستم امام (ره) احوال پرسی کردند و رو کردند به من و فرمودند: من شاهدم که پدر شما در راه اندازی این کتابخانه چه زحماتی کشیده اند، الان که حکومت اسلامی است و حکومت در دست خود ما است باید وقت را غنیمت بشماریم برای این کتابخانه ی کم نظیر یا شاید بتوان گفت بی نظیر. ایشان می گوید: امام (ره) درجا 60میلیون تومان چک به بنده دادند و گفتند برو عمر کوتاه است، سریع شروع کن و به دولت وقت هم پیامی داد که سریع در مورد این کتابخانه با این کیفیت اقدام شود.
اگر فقط کتابخانه خطی که آیت الله مرعشی رحمه الله جمع آوری کرده است را ببینید، متوجه می شوید ایشان چه خدمت بزرگی در مورد کتاب و کتابخوانی کرده است. بعضی از کتاب ها که در مورد مسیحیت بودند را پاپ درخواست کرد ولی ایشان نداد و گفت دنیا را هم بدهید این کتاب ها را نمی دهم. در تمام طول سال به پژوهشگران خدمات می دهد به جز حدود ده روز برای تعمیرات در تابستان تعطیل است. به قدری کتابخانه پیشرفته است که کتاب های مریض را از داخل قفسه ها انتقال می دهند برای سلامت شدن و در قرنطینه نگاه می دارند تا سالم شوند چون بیماری کتاب ها واگیر دارد و به سایر کتاب ها منتقل می شود.
سخنران محترم دکتر خسروی در ادامه افزود: کوشیدم جایگاه کتاب و کتابخانه و اهمیت کتابخوانی را طرح کنم و در پایان به سوالات مطرح شده از سوی طلاب پاسخ دادند. طلبه ای درباره تصور برخی افراد سوال کرده بود که آنها تصور می کنند با وجود فضای مجازی و گوشی های هوشمند دیگر نیاز به کتاب و کتابخوانی نیست و به همین جهت وقتی نمایشگاه کتاب برگزار می شود خیلی مورد استقبال قرار نمی گیرد و خواسته شده در مورد اهمیت خرید کتاب هم توضیح دهند.
استاد محترم در پاسخ فرمودند: هیچ چیز حتی گوشی های هوشمند جای کتاب و کتابخوانی را نمی گیرد. آن چیزی که انسان را می سازد و محقق بار می آورد این است که کتاب را از قفسه کتابخانه برداری و بنشینی و وقت برای آن بگذاری. علامه امینی رحمه الله برای نوشتن کتاب الغدیر 10هزار منبع علمی به کار برد؛ حالا اگر کسی برای نوشتن رساله دکتری 500 منبع را بررسی کند، می گوید من بی نظیرم. ایشان سفرهای زیادی به هند و کشورهای دیگر برای به دست آوردن کتاب ها رفت. ایشان به کتابخانه دانشگاه تهران می رفت و می گفت شب درب را روی من بندید و بروید تا من با کتاب ها باشم. آن چیزی که انسان را می سازد کتاب است نه فضای مجازی. فضای مجازی خوب است که انسان داخل ماشینی نشسته و فرصت دسترسی به کتاب و کتابخانه ندارد مطالعه کند. گفته شد که افرادی هم که علاقه به کتاب و کتابخوانی نداشتند هم کتاب تهیه می کردند. بله محقق با یک جستجوی اینترنتی می تواند برای مطلبی 10هزار منبع علمی را ببیند و کلمات آنها را جستجو کند، ارجاعات و طریق ی بیان را باید از خود کتاب گرفت.
بهترین هدیه:
بهترین هدیه هم کتاب است. جناب جاحظ را ذکر کردیم که به دیدار وزیر عبدالملک که بیمار بود رفت و کتابی برای وا برد چون دید بهترین هدیه کتاب است. وزیر در بستر بیماری بود و وقتی کتاب را دید گفت: «تا به حال هدیه ای بهتر از این ندیده ام.» کتاب هدیه ی معنوی است ولی ما در هدیه دادن و هدیه بردن هم کوتاهی می کنیم و برای کسی هم که کتاب می بری اخم می کند و می گوید: این چیست! اگر در جامعه امروز نگاه کنید هرکس که پست در طلافروشی ایستاده ظاهرا متمدن است ولی کسی که پشت در کتاب فروشی ایستاده کم تمدن است. این امر به این دلیل است که ما اهمیت کار را نمی دانیم، گوهر اصلی آنجاست. بزرگان ما کتاب را در آستین خود قرار می دادند و هرجا معطّل می شدند کتاب را از آستین بیرون می کشیدندو مطالعه می کردند. با مطالعه کتاب به جایی می توان رسید و بدون مطالعه به جایی نمی رسید. تمام این امکاناتی که آمده همه کمک می کنند ولی هیچ چیز جای کتاب و کتابخانه را نمی گیرد.
در پایان این نشست علمی کهب ه مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی برگزار شد، معاونت پژوهش مدرسه علمیه هاجر خمین گزارشی از وضعیت کتابخانه و امکانات آن و راه اندازی سامانه کتابداری فراکاوش و قابلیت های آن به طلاب حاضر در این نشست ارائه دادند.
گزارش برنامه های هفته پژوهش 95
زنگ پژوهش
زنگ پژوهش به مناسبت ایام هفته پژوهش روز یکشنبه 21/9/95 که با عنوان روز پاسخ به نیازهای پژوهشی، آرمان پژوهشگران نامگذاری شده است، ساعت 11 الی 12 در مدرسه علمیه خواهران هاجر خمین با حضور استاد ارجمند حجة الاسلام والمسلمین دکتر محمد اسماعیلی با حضور طلاب این مدرسه علمیه برگزار گردید.
استاد محترم حوزه و دانشگاه حجة الاسلام والمسلمین دکتر اسماعیلی در ادامه مباحث گذشته درباره مراحل انجام کار تحقیق به اولین مرحله اشاره فرمودند. مرحله اول موضوع و مسئله تحقیق باید مسئله ی خود پژوهشگر باشد. گاهی موضوعی را از کسی با مشورت می گیریم بدون آنکه به موضوع علاقه داشته باشیم یا درباره آن مطالعه کرده باشیم به ویژه در مورد پایان نامه؛ این روش اشتباه است. اگر از اساتید هم موضوع تحقیق می گیرید درباره آن مطالعه کنید.
ایشان یک راه برای مطالعه ی موضوعات مورد علاقه را استفاده از نرم افزارها دانسته و نرم افزار دانشنامه مقالات قرآنی با ده هزار مقاله را جهت مطالعه معرفی نمودند، که قابلیت جستجوی موضوعی مثلا موضوعات مرتبط با بحث مهدویت را دارد؛ این مقالات برای پیشینه تحقیق مناسب است و شما آن بخش هایی که به آن پرداخته نشده است را بررسی می کنید.
سپس چندین لیست از موضوعات قابل مطالعه به عنوان مثال موضوعات تربیتی، تفسیری، علوم قرآنی، شبهات ولایت فقیه و … را ارائه فرموده و به برخی عناوین قابل پژوهش اشاره کردند.
پژوهشگران علوم تجربی موضوعات را بسیار جزئی و دقیق بررسی می کنند مثلا موضوع تز دکتری دانشجویی درباره گونه ای نهنگ بوده که در کف اقیانوس تکه ای اسفنج به دهان می گیرد و به کف اقیانوس می کشد تا هم دهانش زخمی نشود و هم ماهیانی که مخفی شده اند فراری دهد و آنها را شکار کند و با این پژوهش به نتایجی هم می رسند. ما چون یک موضوع را کلی بررسی می کنیم خیلی مسئله و نتیجه از آن به دست نمی آید و تنها می شود کلّی گویی. لازم نیست حجاب را به طور کلی بررسی کنید بلکه به یک شبهه در حجاب دقت کنید مثلا می گویند حجاب در طول تاریخ از چه زمانی شروع شده است؟ در این رابطه شما موضوع حجاب در زمان پیامبر (ص) را بررسی کنید. این امر فقط با مطالعه حل می شود. اگر کسی به شما موضوعی پیشنهاد می کند شما حداقل 10 ساعت روی آن مطالعه کنید بعد طرح اجمالی برای آن ارائه دهید. وی در ادامه با استفاده از نرم افزار مذکور موضوعات متعددی را جهت تمرین بررسی فرمودند.
بودن در شهرستان و دسترسی نداشتن به کتابخانه ها با وجود این نرم افزارها مشکل نیست و با این امکانات جدید قابل رفع است.
نرم افزار جامع فقه اهل بیت بیشتر منابع فقهی فارسی و عربی را در بر دارد مثلا ادوار علم فقه، مصادر فقه، کتب لغت، مسائل طوسی، رسائل، الاستبصار، امالی و … . امکان جستجوی موضوعات فقهی را دارد و موضوع را در تمام کتب نرم افزار جستجو می کند و می توان دامنه جستجو را نیز محدود کرد.
وی در ادامه نرم افزارهای دیگر همچون نرم افزار جامع اصول فقه، جامع الاحادیث، کتابخانه کلام اسلامی، پرسمان3، مشکات الانوار در زمینه علوم قرآنی، جامع التفاسیر (با 151 دوره تفسیری شامل منابع لغت که امکان دسته بندی تاریخی براساس قرن، تفاسیرشیعه وسنی، موضوعی(تفاسیر روایی، فقهی، عرفانی و کلامی)، تفاسیر فارسی و عربی با زندگی نامه مفسران دارد) که محصول مؤسسه دیجیتال نور و زیر نظر مقام معظم رهبری طراحی و ساخته شده اند را به طلاب معرفی و کار با آنها را آموزش اجمالی دادند.
در پایان معاونت پژوهش مدرسه علمیه هاجر از اقدامات صورت گرفته جهت راه اندازی سایت پژوهشی مدرسه علمیه جهت بهره مندی طلاب محترم خبر داد.
در ادامه: گزارشی تصویری از سایر برنامه های هفته پژوهش مدرسه علمیه خواهران هاجر خمین
معاونت پژوهش مدرسه علمیه خواهران هاجر خمین طی جلسه اخلاق عمومی روز دوشنبه 22/9/95 در محضر امام جمعه محترم شهرستان خمین و مؤسس محترم این مدرسه علمیه حجه الاسلام والمسلمین حاج آقای حسینی (زید عزّه) و مدیریت محترم سرکار خانم حمزه لو به مناسبت هفته پژوهش از فعالان پژوهشی با اهدای لوح تقدیر و کارت هدیه قدردانی به عمل آورد.
این مدرسه علمیه با ارسال 8 اثر پژوهشی در هشتمین جشنواره علّامه حلّی و 3 اثر پژوهشی در جشنواره بانوی کرامت و تشکیل 3 گروه پژوهشی 5 نفره در پنجمین جشنواره رشد مجموعاً با حضور20نفر از طلاب و کارکنان با ارسال 14 اثر پژوهشی در فراخوان های پژوهشی سال تحصیلی 94-95مشارکت داشته است.
همچنین از یک نفر از طلاب به دلیل مشارکت منظم و مستمر در برنامه های پژوهشی مدرسه علمیه هاجر قدردانی شد.
معاونت پژوهش مدرسه علمیه خواهران هاجر خمین با حضور معاونت فرهنگی و طلاب روز دوشنبه 22/9/95 ساعت 15 لغایت 19 از نمایشگاه کتاب تخصصی در مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان مرکزی بازدید به عمل آورد. ضمن اینکه 34 عنوان کتاب جهت تجهیز کتابخانه این مدرسه علمیه خریداری گردید که لیست آن در ادامه درج گردیده است.
26 نفر از طلاب مدرسه علمیه خواهران هاجر از نمایشگاه کتاب استانی بهره برده و از کتب و منابع تخصصی عرضه شده در نمایشگاه و تخفیف ویژه طلاب ابراز رضایت نمودند.
بازدید طلاب مدرسه علمیه هاجر خمین از نمایشگاه تخصصی کتاب مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان مرکزی
گرامی داشت هفته پژوهش
نشست علمی پژوهشی: پاسخ به شبهات مطرح شده در فضای مجازی
نشست علمی پژوهشی: بررسی شبهات در دو محور:
1) ذوالقرنین در سوره کهف
2) شیوه موضع گیری حضرت علی علیه السلام در برابر فتوحات خلفاء
روز یکشنبه 95/8/16 در مدرسه علمیه خواهران هاجر خمین با حضور دکتر حسین خسروی برگزار گردید. مشروحی از مباحث مطرح شده در این نشست علمی در قالب طرح شبهه و پاسخ به شبهات در ذیل می آید.
طرح شبهه ی اول: ذوالقرنین در قرآن
طرح سوال: زمانی که پیامبر مبعوث شدند از جانب قریش سخت مورد مخالفت قرار گرفت یعنی می کوشیدند رسالت پیامبر (ص) را قریش تکذیب کنند. روز به روز هم بر این اهمیت رسالت پیامبر و به تعبیری گسترش رسالت پیامبر و طرفداران پیامبر افزوده می شد تا اینکه قریش مجبور شدند از یهود در مدینه کمک بگیرند. گفتند: مردی آمده که ادعای الهی دارد و ما نمی دانیم چطور با این مرد برخورد کنیم. یهود قریش را اینطور راهنمایی کردند که از او سه سوال بپرسید اگر به این سه سوال شما جواب داد بدانید فردی است که از جانب خدا مبعوث شده است و اگر جواب نداد بدانید که ادعای شخصی خودش است. یهود پیشنهاد کرد که سوال کنید: 1) روح یا حقیقت روح چیست؟ 2)گروه جوانمردانی که به کوه یا آن غار پناهنده شدند چه کسانی هستند؟3) مردی که شرق و غرب عالم را درنوردید چه کسی می باشد؟ به تعبیر قرآن:” یسئلونک عن ذی القرنین".
قریش سوالات را از پیامبر (ص) پرسیدند و ایشان جواب دادند: گروه جوانان پناهنده شده به کوه را تأویل به «اصحاب کهف» داد و مردی را که شرق و غرب عالم را درنوردید تأویل به «ذوالقرنین» دادند و اینکه روح چیست اینها را به خود قرآن ارجاع داد؛ که خدا می داند روح چیست. پاسخ پیامبر به این سوالات را به عنوان مقدمه بر شبهه ی مطرح شده در فضای مجازی مطرح فرمودند. در فضای مجازی کورش در ایران را با پیغمبر اسلام(ص) مقایسه می کنند. این شبهه قبلا هم جواب داده شده است ولی مجدداً این شبهه قد علم کرده که این جناب ذوالقرنین کیست؟ یا ذوالقرنینی که یهود قریش را راهنمایی کردند که از پیامبر بپرسید کیست؟
اینطور جواب داده شده است:
این ذوالقرنینی که خداوند در قرآن آیه 83 سوره کهف به بعد مطرح می کند:
و يسلونك عن ذى القرنين قل سأتلوا عليكم منه ذكرا(83) إنا مكنا له فى الارض و ءاتينه من كل شى ء سببا(84) فأ تبع سببا(85) حتى إذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فى عين حمئة و وجد عندها قوما قلنا يذا القرنين إما أن تعذب و إما أن تتخذ فيهم حسنا(86) … تا آیه 102
بعضی ها معتقدند “اسکندر مقدونی” بوده است همانی که به ایران حمله کرد.
بعضی می گویند “فریدون” از پادشاهان پیشدادی که از پادشاهان ایران بوده است.
بعضی می گویند از ملوک یا پادشاهان یمن بوده است.
بعضی اعتقاد دارند این فرد “اسکندر اول” دو مین قیصر روم بوده است.
برخی معتقدند امپراطور چین بوده است.
آقای علامه طباطبایی رحمه الله در ذیل آیات 83 سوره کهف و آیات بعد 6 نظریه را مطرح می کنند. 5 نظریه را ردّ می کنند و یک نظریه را می پذیرند و می فرمایند ذوالقرنین همان کورش است.
این مطلب را قبل از علامه طباطبایی رحمه الله چه کسی کشف کرده است؟ مولانا ابوالکلام آزاد حدود 50 سال پیش از این (یعنی زمانی که علامه طباطبایی رحمه الله مشغول نوشتن تفسیر المیزان بوده است چون می دانید که قسمتی ازتفسیر المیزان قبل از انقلاب اسلامی نوشته شده است) وزیر فرهنگ وقت هند بوده است. ایشان عنوان می کند که اسکندر ذوالقرنین همان کورش است. آقای باستانی پاریزی همین کتاب مولانا ابوالکلام آزاد را می گیرد و با عنوان یک کتاب فارسی به نام «کورش کبیر یا ذوالقرنین» به فارسی ترجمه می کند. و این کتاب در ایران انتشار پیدا می کند. علامه طباطبایی 6 نظریه را در تفسیر المیزان طرح می کنند که پنج نظریه را ردّ می کنند و یک نظریه را می پذیرند. علامه طباطبایی رحمه الله در تفسیر المیزان می فرماید: « این مجموعه چیزی است که از کلام ابوالکلام آزاد تلخیص کردم. اگرچه به بعضی از جزئیات این نظریه اشکال وارد است، اما این نظریه از بین نظریه ها روشن ترین انطباق با آیات قرآن را دارد و بیش از همه با آیات تطبیق می کند. و بیش از اقوال و نظریات دیگر به قول نزدیک تر است». یعنی علامه دیدگاه مولانا ابوالکلام آزاد وزیر فرهنگ وقت هند را می پذیرد و عنوان می کند نزدیک ترین قول و بیشترین انطباق را با آیات قرآن دارد که ما ذوالقرنین را همان کورش از او یاد کنیم.
مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، مؤسسه حضرت آیت الله مصباح مدّظلّه سال21 اسفند 1384 نشستی را برگزار می کند با عنوان:«ذوالقرنین در قرآن کریم و عهد عتیق» که با حضور آقای یعقوب جعفری که از اندیشمندان بوده است و آقای محمد دشتی که دانشجوی رشته ی تاریخ بوده است. در این نشست تمام نقاط مثبت و منفی بررسی شده است و ما آن نکته ی پایانی نشست در سال 1384 که پیام نشست می تواند باشد:«ما کورش را آنگونه که هست نشناخته ایم و نشناسانده ایم. توده ی مردم ما حق دارند و معذورند و … .» و در پایان ذوالقرنین را با کورش تطبیق می دهند و یک نکته مطرح می شود که دینش چه بوده است؟ در پایان نتیجه ارا این طور طرح می کنندکه :«در هزاره سوم پیش از میلاد در حوضه ی تمدن ایران فرهنگ توحیدی نیرومندی حاکم بوده است و سلسله طویل العمر و نیرومند کیانی به شدت تحت تأثیر این فرهنگ بوده است.»؛ یعنی دین کورش دین توحیدی بوده است. در تفسیر نمونه هم آیت الله ناصر مکارم شیرازی این بحث را همین طور مطرح می کنن. حال ببینید اگر ما با گفته بزرگانمان ذوالقرنین را همان کورش بدانیم کسی که دین توحیدی دارد، دیگر کسی او را در برابر پیامبر (ص) قرار نخواهد داد. شاید یکی از زیرکی های یهود هم همین بود که بروید بپرسید ذوالقرنین کیست و فکر می کردند پیامبر نمی شناسد و نمی داند که ذوالقرنین کیست. ای شبهه ای است که ای ما شاء الله در دانشگاه و در فضای مجازی هست. آن چیزی که ما از دیدگاه علامه طباطبایی یعنی برداشت ایشان از کلام مولانا ابوالکلام آزاد دارد و می فرماید نزدیک ترین تطبیقی که با آیات قرآن دادیم می توان ذوالقرنین را با عنوان کورش از او یاد کنیم. ما از برخی مسائل به راحتی می گذریم و بعد نسل جوان ما می آید و این را به عنوان شبهه و مشکل برای ما مطرح می کند. اگر مطالعه کردید و اشکال داشتید در بحث ورود کنید. ذوالقرنینی که قرآن مطرح می کند انسانی موحّد، مؤمن، صالح و از مردان الهی بوده است.
طرح شبهه ی دوم: مواضع امام علی علیه السلام در برابر فتوحات خلفاء
می دانید که بعد از رحلت پیامبر (ص) خلافت قطع شد و به جای آن تصمیم غدیر که تئوری امامت مطرح شد، ابوبکر به خلافت رسید و بع از آن خلیفه دوم عمر و سپس خلیفه سوم عثمان به خلافت رسید و به تعبیر ما 25 سال امام علی (ع) خانه نشین بودند. امام علی علیه السلام می فرمایند: « من در این مدت با دو عنوان روبرو بودم، 1) شمشیر برگیرم و از حق و حقوق خود دفاع کنم و 2) سکوت اختیار کنم.» در مجموع جواب این است که اگر شمشیر برگیرم و از حق و حقوق خود دفاع کنم 1)تعدادی از صحابه و یاران نزدیک به شهادت خواهند رسید و تعدادی از صحابه ی پیامبر که فعلا مقابل امام علی علیه السلام قرار دارند به ضرر ما تمام خواهد شد؛ کشته شدن هر دو این گروه باعث تضعیف جبهه ی اسلام می شود و در مقابل هم امپراطوری روم منتظر فرصت است که جبهه ی اسلام تضعیف شود و اصل اسلام را بزند. یعنی این نهال نوپا که پیامبر (ص)کاشته است و الان روبه رشد است و بعد از رحلت پیامبر با این مشکل روبروست به این نتیجه رسیدم که سکوت اختیار کنم. البته نه اینکه امام انتقادی نداشته باشد، تذکری نداده باشد و مخالفتی یا صحبتی نکرده باشد؛ منظور از اینکه آن شمشیر گرفتن و جبهه ای را تشکیل داده باشد را امام کنار گذاشتند.
امام علی علیه السلام در فتوحات دوره خلافت ابوبکر (دو سال و چهار ماه) ، در فتوحات خلیفه دوم (حدود 10 سال، از 13 تا 24 هجری قمری)، امام علی علیه السلام و فتوحات در عصر عثمان (از سال 24 تا 35 هجری قمری)؛ ما می خواهیم ببینیم موضع امام علی علیه السلام با فتوحاتی که در دنیای اسلام اتفاق افتاده است امام چگونه برخورد کرده است؟
پاسخ به شبهه ی دوم:
فتوحات زمان خلیفه اول:
دقت کنید، با رحلت پیامبر(ص) و انحراف خلافت از مسیر حقیقی اش، یکی از اقداماتی که در دستور کار خلفاء قرار گرفت راه اندازی پیکارها و فتوحات بوده است و در نتیجه انجام فتوحاتی در خارج از قلمرو اسلامی. این فتوحات انجام شده است. امام علیه السلام هم در جامعه ی اسلامی حضور دارد و موضع امام علیه السلام را هم اعلام کردیم که می خواهیم بدانیم امام علیه السلام در این فتوحات چه تصمیمی گرفتند؟
گفتیم که خلیفه ی اول دو سال و چهار ماه خلافت کردند و اولین مشکلی که با آن روبرو بود:1) مرتدّان 2) پیامبران دروغین 3) مانعان زکات (کسانی بودند که زکات را به دولت مرکزی ابوبکر نمی دادند بلکه به اما علی علیه السلام می دادند.) یعنی بیش از یک سال از خلافت ابوبکر را با این سه مسئله گذشت: مرتدان، پیامبران دروغین و مانعان زکات. یعنی برای ابوبکر فرصت زیادی برای فتوحات باقی نمانده است؛ ولی در عین حال زمان ابوبکر دو اتفاق افتاده است: ایشان دو تا لشکرکشی داشته است، یکی به روم در منطقه ی شامات و یکی به عراق در منطقه ی ایران(چون عراق جزء ایران بوده است). ببینیم که امام علی علیه السلام با این دوتا لشکرکشی چطور برخورد کرده است؟
دقت کنید، امام علی علیه اسلام به هیچ عنوان در هیچ یک از لشکرکشی های خلیفه اول شرکت نکرده است. در هیچ سندی ما نداریم که امام در این لشکرکشی ها شرکت کرده باشد. اما در هیچ سندی هم نداریم که امام از دادن مشاوره به ابوبکر خودداری کرده باشد. یعنی جایی که ابوبکر مشاوره خواسته است امام مشاوره داده است ولی نه به خاطر خلافت ابوبکر و عمر بلکه به خاطر اسلام.
برای نمونه: می گویند در این فتوحات ابوبکر نظر صحابه را درارتباط با فتح شام پرسید که من در ارتباط با آن چه کار کنم؟ هر کس نظری داد که مورد پذیرش ابوبکر قرار نگرفت. نوبت به امام علی علیه السلام رسید. وقتی نظر مشاوره ای علی علیه السلام را گرفت؛ حضرت علی علیه السلام اینطور فرمودند: “چه خلیفه خود به این نبرد روی آورد و چه لشکری از جانب خویش روانه کند. در هر دو حال پیروز خواهی بود. زیرا از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم شنیده ام که آیین اسلام بر همه ی ادیان غلبه خواهد کرد". آنگاه امام علیه السلام، خلیفه را به استقامت و صبر در این امر سفارش نمود. ابوبکر هم از شنیدن چنین خبری خوشحال شد مسلمانان را به جهاد با تحریک و تشویق روانه ی این فتح به طرف شام کرد. سپاه هم رفت و با پیروزی برگشت ولی زمانی که خبر فتح شام را دادند دیگر ابوبکر در قید حیات نیست.
لذا هر کسی که بگوید امام علیه السلام در فتوحات و لشکرکشی هایی که ابوبکر داشته شرکت کرده است؛ با صراحت می گویم: در هیچ سندی نداریم که امام در فتوحات شرکت کرده باشد؛ ولی امام از دادن مشاوره به ابوبکر یا خلیفه بعد از ابوبکر خودداری نکرد. چنانکه وقتی نظر صحابه را در مورد فتح شام پرسید، نظر صحابه را خلیفه اول نپذیرفت ولی نظر امام علیه السلام را پرسید و امام آنگونه جواب داد.
پس در دو سال و چهار ماه خلافت ابوبکر بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم قسمت اول درگیر مرتدان و مانعین زکات و پیامبران دروغین بود و در یکسال و چند ماه باقی مانده یک لشکرکشی به شام داشت و یک لشکرکشی هم به ایران داشت و نظر امام علیه السلام را به عنوان مشاوره به کار بست.
خبر پیروزی های سپاه اسلام به وقایع جنگ خندق بر می گردد، وقتی سپاه کفر به طرف مدینه می آمد پیامبر از یارانش مشاوره خواست و یارانش به ایشان مشاوره دادند و آنجا مشاوره ی سلمان فارسی در کندن خندق پذیرفته شد. وقتی شروع کردند اطراف مدینه خندق بکنند ظاهرا به یک مانع برخورد کردند به پیامبر(ص) خبر دادند که در کندن خندق مانعی پیش آمده است. حال مدیریتی هم پیامبر در کندن این خندق دارند که الان به آن نمی پردازیم. پیامبر(ص) رسما حضور پیدا کردند و با وسیله ای که خندق می کندند پیامبر ضربه ای زد و از تماس آن با سنگ برقی جهیدن گرفت و پیامبر تکبیر گفتند و در ضربه دوم برقی دیگر جهیدن گرفت، پیامبر تکبیر دوم را گفتند و ضربه ی سوم همینطور شد و پیامبر (ص) تکبیر سوم را گفت و سنگ متلاشی شد. همه احساس شادمانی کردند و پرسیدند که چرا شما سه تکبیر گفتید؟ پیامبر اکرم(ص) فرمودند: تکبیر اول جبرئیل خبر پیروزی مسلمانان عرب را بر امپراطوری روم داد؛ تکبیر دوم جبرئیل خبر پیروزی مسلمانان عرب را بر امپراطوری ایران داد؛ و تکبیر سوم خبر پیروزی مسلمانان بر امپراطوری یمن را داد. منافقین هم در این میان بودند و گفتند: شما نان ندارید بخورید و می خواهید بروید سه تا امپراطوری را فتح کنید؟!
می بینید که خبر پیروزی مسلمانان در فتوحات در زمان پیامبر داده شده است. حالا هر کس هم در رأس خلافت باشد این پیروزی صورت می گیرد و این را حضرت علی به ابوبکر گفتند.
فتوحات زمان خلیفه دوم:
فتوحات اسلام بیشتر در زمان خلیفه دوم عمر (ده سال)بوده است. امام علی علیه السلام در فتوحات عمر همان موضعی را اتخاذ کرد که در زمان خلیفه اول هم در پیش گرفته بود. یعنی در هیچ فتحی و در هیچ لشکرکشی در زمان عمر شرکت نکردند ولی در دادن مشاوره امام علیه السلام هیچ کوتاهی نکردند. یعنی هر جا خلیفه از امام مشاوره خواسته است داده است. پس امام علیه السلام در فتوحات زمان خلیفه دوم موضع کاملا بی طرفانه دارد ولی از دادن مشاوره دریغی ندارد. به همین دلیل در تمام فتوحات خلیفه دوم از نظر امام علی استفاده می کرد. بیش از هفتاد مورد عنوان می کنند که “لولا علی لهلک العمر” اگر علی نبود عمر هلاک می شد. خلیفه دوم از صحابه نظر خواست ولی زمانی که از امام علی ع نظر خواست آقای مسعودی اینطور عنوان می کند که گزارش ها حاکی است که عمر از امام علی علیه السلام تقاضای شرکت در فتوحات را داشتند. امام امتناع می ورزید و قبول نمی کرد. مسعودی اینطور می گوید:” چون عمر درباره جنگ با ایرانیان از عثمان نظر خواهر کرد. عثمان در جواب گفت: سپاه اعزام کن و هر کدام را با سپاه بعدی تقویت کن و مردی را بفرست در کار جنگ که تجربه و بصرت کافی داشته باشد. عمر گفت: آن مرد کیست؟ عثمان گفت: علی ابن ابیطالب علیه السلام. عمر گفت پس او را ببین و با او گفتگو فرما که آیا به این کار تمایل دارد یانه؟ عثمان هم از طرف خلیفه مأمور است. عثمان با امام علی علیه السلام در این باره مذاکره کرد؛ اما علی روی خوش نشان نداد. دلیل این تمایل را شاید بتوان در این دانست که خلفاء بیشتر خوشنود می شدند مردم علی علیه السلام را به عنوان یک فرمانده ی نظامی تحت فرمان حکومت بشناسند تا رقیبی توانا و قدرتمند که با بیانات رسول خدا با آنان احتجاج و استدلال می کند. یعنی خیلی دوست داشتند امام به عنوان یک فرمانده قدرتمند ولی تحت فرمان حکومت باشد، آنگاه بگویند امام علیه السلام یک فرمانده نظامی تحت اختیار خلفاء است! نه به عنوان رقیبی که با احتجاج و استدلال و با بیانات رسول خدا با اینها احتجاج و استدلال می کند؛ لذا امام نپذیرفت.
ولی در مورد مشاوره دادن وقتی که عمر گفت خودم به جنگ بروم یانه؟ امام علیه السلام فرمودند: نه، با ورود شما در ایران، ایرانی ها احساس می کنند که جبهه ی اسلام ضعیف شده که خود خلیفه آمده است؛ شما در مدینه بمان و از همین جا جنگ را فرماندهی کن. اینگونه امام علیه السلام کار را پیش می برد و جهت می دهد.
فتوحات زمان خلیفه سوم:
در زمان خلیفه اول و دوم امام در فتحی شرکت نکردند ولی مشاوره دادند. خلیفه سوم که روی کار آمد امام نه در فتحی شرکت کردند و نه مشاوره دادند. چون موقعیت خلیفه سوم با خلیفه اول و دوم متفاوت است؛ لذا علی علیه السلام در عصر خلیفه سوم بر خلاف دو خلیفه قبلی کمتر در صحنه حضور می یافت و در امر حکومت برای مشاوره هم ورود پیدا نمی کرد. چون عثمان مخالفت علنی با کتاب خدا و سنت پیامبر داشت و باعث تعطیلی حدود الهی، حیف و میل بیت المال، بخشش های بی حساب و کتاب به نزدیکان و خاندان اموی، واگذاری منافع، پست های مهم حکومتی به خاندان اموی، ضرب و شتم یاران پیامبر و امام علی علیه السلام و حتی تبعید آنها (مثل تبعید ابوذر به ربذه) شد.
پس ببینید اینکه در سایت ها و فضاهای مجازی مطلب می زنند که امام علی (ع) در فتوحات خلفاء شرکت کرده اند اصلا سند ندارد و چون سندی وجود ندارد بیهوده نمی توان گفت امام علی علیه السلام در فتوحات زمان خلفاء شرکت داشته است.
سوال دیگر اینکه آیا امام حسن و امام حسین علیهما السلام در فتح طبرستان(فتح گرگان) شرکت داشتند یا نداشتند؟ آیا ایشان در فتح آفریقا شرکت داشتند ا نه؟
سوال بعدی اینکه آیا یاران امام علی علیه السلام در فتوحات خلیفه اول، دو و سوم شرکت داشتند یا نه؟
اینها نیز سوالاتی است که باید بعد از این پاسخ داده شود.
گزارش نشست علمی پژوهشی نقش مسلم بن عقیل در واقعه ی عاشورا- قسمت اول و دوم
نشست علمی پژوهشی “نقش مسلم بن عقیل در واقعه ی عاشورا” طی دو جلسه در روزهایکشنبه 95/7/18 و 95/7/25 با ارائه ی استاد محترم حوزه و دانشگاه و عضو شورای علمی پژوهشی مدرسه علمیه خواهران برگزار گردید که با استقبال خوب طلاب و اساتید و کارکنان این مدرسه علمیه روبرو گردید و طی نظرسنجی صورت گرفته 48% شرکت کنندگان کیفیت برنامه راعالی و 50% بسیار خوبو 2% خوب ارزیابی کردند.
گزارشی تصویری از این نشست تقدیم می گردد:
گزارشی مشروح از مباحث ارائه شده در نشست علمی پژوهشی “نقش مسلم بن عقیل در واقعه ی عاشورا":
سخنران محترم در اولین جلسه ی نشست پس از تسلیت ایام سوگواری حضرت اباعبد الله الحسین علیه السلام ویاران باوفایشان، نشست را با این سوال آغاز نمودند: آیا مسلم به مأموریت خودشان که امام حسین علیه السلام به ایشان سپرده بودند، خوب عمل نمودند یا در این زمینه کوتاهی کردند ؟
در پاسخ به این سوال ابتدا به نسب شناسی حضرت مسلم پرداختند. وفرمودند مسلم پسر عقیل، عقیل پسر ابوطالب، ابوطالب پسر عبد المطلب، عبد المطلب پسر هاشم ، هاشم پسر عبد مناف ،عبد مناف پسر حسین ، حسین پسر کلاف.و پیرامون ایشان
(کلاف)توضیحاتی ارائه نمودند. سپس در ادامه به ماجرای ازدواج ابوطالب و فاطمه بنت اسد وحاصل این ازدواج که 4پسر(طالب، عقیل ، جعفر و امام علی علیه السلام ) و دودخترکه فاصله پسران باهم 10 سال بوده پرداخته و با توضیحی کوتاه پیرامون تفاوت سنی پیامبراکرم صلولت الله علیه و حضرت علی علیه السلام به معرفی شخصیت فاطمه بنت اسد که ایشان از زنان برجسته صدر اسلام هستنداشاره نموده ودرادامه اشاره به تفاوت سنی امام علی با عقیل که 20 سال بود، نمودند وبه قحطی آن زمان اشاره وماجرای سپردن پسران طالب به اقوام جهت کمک به طالب مطرح شد واینکه قرار شد عقیل نزد خود طالب وعلی علیه السلام نزد پیامبر صلولت الله علیه باشند .امام علی علیه السلام در این ماجرا سوالی زیرکانه ازپیامبر پرسیدند که چرا شما عقیل را دوست دارید ؟ پیامبراکرم صلولت الله علیه فرمودند به دودلیل:1- علاقه من به شخص عقیل 2- علاقه من به شخص پدر شان ابوطالب ودر ادامه فرمودند : دلیل سومی هم دارد اینکه فرزند عقیل که مسلم باشد در کنار نوه من حسین بن علی علیه السلام می باشد و به شهادت میرسند . وسپس کارشناس محترم ، اشاره ای به حضور عقیل در جنگ بدر و حنین و نحوه گرویدن عقیل به اسلام در جنگ بدر نمودند … ایشان افزودند که از 72 شهید کربلا 32 نفر از بنی هاشم بودند که12 نفر ایشان از نوادگان عقیل می باشند . در ادامه، ضمن ارائه بیوگرافی عقیل موضوع بحث را آغاز نموده و فرمودند مسلم پسر عقیل وداماد امام علی می باشد و به ماجرای ازدواج مسلم اشاره کردند وضمن معرفی فرزندان ایشان به شهادت 4 فرزند از فرزندان مسلم در کربلا اشاره نموده وسپس نامه امام حسین علیه السلام به مسلم را مطرح ونحوه حرکت مسلم در 15 رمضان به سمت کوفه را بیان نمودند ودر ادامه بیانات خود به چگونگی اقامت ایشان در کوفه ومنزل هانی اشاره وهمچنین ، دستور ابن زیاد مبنی بر به شهادت رساندن مسلم اشاره ، وادامه بحث را به جلسه بعدی موکول کردند.
در ادامه مباحث طرح شده در جلسه اول نشست علمی نقش مسلم بن عقیل در واقعه عاشورا به ماجرای دعوت کوفیان از امام حسین (ع) و ارسال نامه های ایشان اشاره فرمودند: نامههای کوفیان به امام حسین(ع)، نامههایی است که بزرگان و مردم کوفه برای دعوت از امام حسین(ع) و بیعت با او نوشتند. این نامهها پس از مرگ معاویه و در شرایطی نوشته شد که امام حسین در مکه حضور داشت و از بیعت با یزید امتناع کرد. در میان نویسندگان نامهها نام برخی سران و شخصیتهای شیعی مانند سلیمان بن صرد خزاعی، حبیب بن مظاهر و رفاعة بن شداد دیده میشود. نامههای کوفیان باعث شد امام حسین(ع) به سوی کوفه حرکت کند، اما روی کار آمدن عبیدالله بن زیاد در کوفه و سرکوب مردم به دست او، سبب شد کوفیان بر خلاف نامههایی که نوشته بودند، از یاری امام حسین(ع) دست بکشند و واقعه عاشورا رخ بدهد. شمار نامههای کوفیان به امام حسین (ع) را صدها و بلکه هزارها دانستهاند. گروهی تعداد نامهها را ۱۵۰ نامه و هر نامه متعلق به یک، دو یا چهار نفر دانستهاند. طبری تعداد نامهها را ۵۳ و بَلاذُری ۵۰ برشمردهاند. در کتاب لهوف و اعیان الشیعه تعداد نویسندگان نامهها ۱۲ هزار نفر آمده است (هر نامه را چندین نفر امضا کرده بودند). شیخ عباس قمی تعداد نامههای کوفیان به امام حسین (ع) را ۱۲ هزار میداند.
15 رمضان سال 60 هجری قمری امام حسین (علیه السلام) طی نامهای به کوفیان، درباره نماینده خویش به آنها نوشت: من برادرم و پسرعمویم و شخصیت مورد وثوق و مورد اعتماد از میان خاندانم، یعنی مسلم بن عقیل را به سوی شما میفرستم.
امام به او فرمودند: «تو را به سوی مردم کوفه میفرستم. خدای متعال به زودی آنچه را که میخواهد و برایت میپسندد، محقق خواهد کرد. امیدوارم که من و تو در مقام شهیدان جای بگیریم. با استعانت از خدا به طرف کوفه حرکت کن و چون به کوفه رسیدی به خانهی قابل اعتمادترین شخص کوفه برو». جناب مسلم بن عقیل از مکه به مدینه رفتند، ابتدا به مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله) رفتند و نماز گزاردند، با خانوادهشان وداع کردند و سپس به همراه دو راهنما از قبیله قیس راهی کوفه شدند.
وقتی مسلم بن عقیل به کوفه رسیدند به منزل مختار یا به روایت دیگر به منزل مسلم بن عوسجه اسدی رفتند. مردم کوفه از خبر ورود مسلم بن عقیل خوشحال شدند و به دیدار ایشان میآمدند. وقتی جناب مسلم نامه امام را خواندند همه گریه کردند و بیعت کردند. تا هجده هزار نفر با مسلم بیعت کردند. پس مسلم گزارش بیعت مردم را برای امام فرستاد و از ایشان برای ورود به کوفه دعوت کرد.
چرا مسلم بن عقیل انتخاب شدند؟
دلیل انتخاب مسلم به نمایندگى از سوى امام حسین (علیه السلام) و اعزام به کوفه، علاوه بر خویشاوندى نزدیک وى با آن حضرت، شجاعت، دلاورى، کاردانى، ایمان قوى و ثبات قدم او بود. حضرت در نامه اى که به کوفیان نوشت و همراه مسلم فرستاد، وى را «برادر و فرد مورد اعتماد» خود یاد کرد و این نشان دهنده صلاحیت بالاى اوست. در بخشى از این نامه چنین آمده است:
«اینک من برادرم، عموزاده ام و شخص مورد اعتمادم از خانواده خویش؛ یعنى مسلم بن عقیل را به سوى شما فرستادم و او را مأمور کردم که از حال شما و از کار و نظرتان به من گزارش دهد. اگر به من چنین خبر دهد که رأى بزرگان و صاحبان فضل و خرد شما، همانند چیزى است که قاصدانتان گفتند و در نامه هایتان نوشته شده است، به خواست خدا به زودى به سویتان خواهم آمد…»
مسلم بن عقیل، دو راهنما از مکه انتخاب نمود و به سوى کوفه عزیمت کرد و پس از بیست روز با همه دشوارى هاى راه و شرایط نامناسب اجتماعى، خود را به کوفه رساند و در خانه مختار ثقفى که از شیعیان على بن ابى طالب (علیه السلام) بود، مستقر شد و به تدریج، تماس ها و برنامه هایش را به صورت مخفیانه آغاز کرد.
زمانی که مسلم بن عقیل در خانه هانی بن عروه بود ابن زیاد سه هزار درهم به مَعْقَل داد و گفت: با این پول در پی مسلم بن عقیل برو. اگر یاران وی رایافتی این پول را به آنها بده و بگو که این پول را در جنگ با دشمن خرج کنند . معقل توانست با مسلم بن عوسجه ارتباط برقرار کند و خود را به عنوان یکی از دوست داران اهل بیت قلمداد نماید. عاقبت مسلم بن عوسجه او را نزد مسلم در خانه هانی برد، معقل با پرداخت پول و بیعت با مسلم هر روز قبل از همه به خانه هانی می رفت و بعد از همه بیرون می آمد و سپس تمام گزارشات را برای ابن زیاد میبرد و مخفی گاه مسلم بن عقیل را برای عبیدالله بن زیاد افشا کرد. پیش از آن شریک بن اعور از شیعیان خوب در خانه هانی بود و عبیدالله می دانست که او در خانه هانی است و بیمار است ولی از حضور مسلم در خانه هانی مطلع نبود، عبیدالله تصمیم گرفت به عیادت شریک برود و از او دلجویی و با او برای همراهی مذاکره کند؛ شریک با اطلاع از آمدن عبیدالله به مسلم بن عقیل گفت در پستوی خانه پنهان شو و با آمدن عبیدالله و اشاره ی من به او حمله و او را نابود کن و با سقوط عبیدالله کوفه دست شما می افتد و شیعه در کوفه وضعیت خوبی پیدا می کند.
عبیدالله وارد خانه هانی شد و در ضمن مذاکره که مسلم هم سخنان آنها را می شنید برای آگاه کردن او شریک شعری را به عربی خواند که از مضمون شعر عبیدالله فهمید که در خطر است و رفت. پس از رفتن عبیدالله شریک به مسلم بن عقیل گفت چرا کار او را یکسره نکردی؟ مسلم بن عقیل گفت: طبق روایتی از پیامبر ما قتل و ترور مخفی را نمی توانیم انجام دهیم و این کار برای ما شدنی نیست.
مسلم به قدری تعهد دارد که دشمن شماره یک پیامبر(ص) و اسلام و خودش و امام حسین (ع) را به خاطر آن روایت پیامبر با آن همه تشویق نمی پذیرد بلافاصله عبیدالله برگشت و فرستاد دنبال هانی و هانی نپذیرفت به بهانه ی بیماری ولی اور را چون والی و استاندار فراخوانده بود مجبور کردند و بردند و عبیدالله به هانی گفت مسلم در خانه شماست ولی هانی انکار کرد و عبیدالله معقل را آورد و او گفت من خودم در خانه ی تو 3000 درهم به مسلم پول دادم؛ اینجا دیگر هانی نتوانست انکار کند و گفت به عنوان مهمان به خانه من آمده و من نمی توانستم او را بیرون کنم. عبیدالله گفت الان هم باید بروی و او را از خانه ات بیرون کنی ولی هانی نپذیرفت و عبیدالله گفت تو را مجبور به این کار می کنم. هانی گفت: می دانی من 12000 مرد جنگی دارم، کوچکترین مشکلی برای من پیش بیاید این کاخ را بر سرت ویران می کنند(هانی 4000 مرد زره پوش و 8000 نیروی پیاده از قبیله ی مَذحِج داشت). به خاطر اینکه هانی این کار را انجام دهد هانی را تحت فشار قرار دادند و از بیرون کاخ متوجه شدند جان هانی در خطر است و قبیله ی هانی حرکت کرند اطراف کاخ را محاصره کردند سپس شریح قاضی آمد از بالای کاخ گفت هانی در سلامت است و هیچ خطری جان هانی را تهدید نمی کند و آنها هم پذیرفتند و عقب نشینی کردند و عبیدالله هانی را تحت فشار گذاشت و گفت تو را می کشم مگر اینکه مسلم را به ما تحویل دهی. مسلم بن عقیل که از اوضاع مطلع شد حرکت کرد و 25000 شمشیرزن دنبال مسلم کاخ عبیدالله را محاصره کردند(درباره شعاری که برای کوفیان می دهید دقت کنید). عبیدالله سقوط خود را قطعی می دید لذا افرادی را مامور کرد بین مردم که شایعه کنند که نیروی کمکی برای عبیدالله از شام گسیل شده است و به مردم وعده ی پول و حکومت بدهید و مردم را پراکنده کنید؛ با این کار 12000 نفر بیعت شکنی کردند و رفتند و مسلم با 12000 به طرف مسجد حرکت کرد 500 نفر باقی ماند، مسلم به نماز ایستاد 30 نفر پشت سرش ماند، مسلم نمازش که تمام شد خودش تنها ماند.
این کوفیان هستند اینطور دعوت کردند، بیعت کردند و اینطور تنها ماند، از مسجد بیرون زد و با همان حالتی که در کوچه می آمد تشنگی بر او غلبه کرده بود بر سکوی پشت در خانه ای نشست و خانم صاحب خانه در را باز کرد و از او سوال کرد و او گفت تشنه است، آب به مسلم داد و او نوشید و رفت. باز برگشت دید مسلم همانجا نشسته، گفت آب که نوشیدی چرا نمی روی؟ مسلم گفت: من کسی را اینجا ندارم. زن گفت تو کیستی؟ خود را معرفی کرد: مسلم بن عقیل، نماینده ی امام حسین (ع). مسلم را به خانه وارد کرد و او را احترام کرده و محلی را برای استراحت در اختیارش قرار داد.-اطلاع عبیدالله از آرام شدن شهر و تنهایی مسلم
-دستور او به یافتن مسلم و تعیین جایزه
-آن زن طبق تاریخ طبری طوعه می باشد که زن مومنی است ولی پسر نااهلی به نام بلال داشت که به عبدالرحمن بن محمدبن اشعث ارتباط داشت؛ تا به خانه وارد شد از رفت و آمد مادرش شک کرد و علی رغم اصرار و درخواست مادر مخفی گاه مسلم را برملا کرد.
- خانه را محاصره کردند، مسلم دفاع مردانه ای کرد و از همه طرف سنگ و خشت به سوی او پرتاب می کردند تا جایی که مسلم ضعیف شد و به دیوار تکیه کرد و از بالا کسی با شمشیر بر سرش زد و مسلم افتاد، در همان حال محمد بن اشعث به مسلم امان داد زیرا دید مسلم در شرایطی نیست که بجنگد.
- در آن حال مسلم خود را به خدای متعال تسلیم کرد و آنها هم با امانی که به او دادند او را بر شتر لختی سوار کرده بودند تا بر در دارالعماره رساندند، در همانجا مسلم از شدت تشنگی زجر می کشید. مسلم بن عمرو باهلی بسیار آب خنکی در دست داشت. مسلم بن عقیل خواست از آن آب بنوشد ولی به او گفت: تو باید از حمیم و از آتش جهنم بنوشی نه از این آب. ولی عمرو بن حریث از دیدن این صحنه منقلب شد و به غلامش دستور داد ظرفی پرآب کند و مقابل مسلم آورد و دوبار خون از دهان مسلم در آب چکید و با سوم دندان مسلم در آب افتاد و مسلم از آب نخورد.
مسلم بن عقیل در برابر ابن زیاد ایستاد ولی سلام نکرد. نگهبان اعتراض کرد مسلم گفت: ساکت باش به خدا قسم او امیر من نیست. آیا در حالی که او قصد کشتن مرا دارد، من به او سلام کنم؟ ابن زیاد گفت: در هر صورت تو را خواهم کشت و طوری تو را می کشم که در اسلام سابقه نداشته است. مسلم گفت: باکی نیست. زیرا پیش از این، بدتر از تو بهتر از مرا کشته است .
در این حال کسی دید مسلم گریه می کند، گفت: می ترسی؟ مسلم گفت: نه، گریه ی من به خاطر نامه ای است که فرستادم. نامه ای را که فرستادم دعوت کردم از اهل بیتم و از اهل بیت رسول الله (ص) و گره ام به خاطر اهل بیت پیامبر است که دارند می آید تا در چه دامی بیفتند.
ابن زیاد گفت: ای پسر عقیل به کوفه آمدی و اجتماع مردم را پراکنده ساختی و وحدت کلمه آنها را به هم ریختی و برخی را بر برخی دیگر شوراندی و فتنه بر پا کردی. مسلم گفت: هرگز چنین نیست. تو دروغ میگویی به خدا قسم معاویه از سوی همه مردم انتخاب نشد. بلکه با حیله و تزویر بر وصّی پیامبر صلیاللهعلیهوآله غلبه کرد و خلافت را از او گرفت. پسرش یزید نیز همین گونه عمل کرد. تو و پدرت زیاد بذر فتنه را کاشتید و من امیدوارم که خداوند شهادت مرا به دست بدترین مخلوق خود قرار دهد. به خدا قسم من از امیرالمؤمنین حسین بن علی علیهالسلام فرزند فاطمه، اطاعت و پیروی کردهام؛ و ما برای خلافت از معاویه و یزید و آل زیاد شایستهتریم.
زمانی که من به کوفه آمدم مردم عقیده داشتند که پدرت زیاد، برگزیدگان ایشان را کشته و خونشان را ریخته است و همانند کسری و قیصر در میان آنان زندگی کرده است. ما آمدیم تا آنان را به عدالت فرمان دهیم و به سوی حکم قرآن بخوانیم.
ابن زیاد گفت: آیا زمانی که ما با مردم این گونه رفتار میکردیم تو در مدینه شراب نمیخوردی مسلم گفت: من شراب میخوردم؟ به خدا قسم که او میداند تو راست نمیگویی و ندانسته سخن میگویی و من چنان که میگویی نیستم، تو که به ناحق و نابجا مردم را میکشی و خونشان را میریزی و چنان به خوش گذرانی میپردازی که گویی هیچ اتفاقی نیفتاد، برای شراب خوردن شایستهتری. ابن زیاد به مسلم دشنام داد و گفت: خداوند تو را از رسیدن به آرزویت محروم ساخت، آرزویی که سزاوار آن نبودی. مسلم پرسید: پس چه کسی شایسته آن است؟ گفت: یزید. مسلم گفت: خدا را در همه حال سپاس میگویم و به حکم او رضایت میدهم. ابن زیاد پرسید: به گمانت شما شایسته خلافتید؟ مسلم پاسخ داد: گمان نمیکنم، بلکه یقین دارم. ابن زیاد خمشگین شد و گفت که او را به صورتی بیسابقه خواهم کشت مسلم گفت تو سزاوار بدعتی! تو از کشتار و شکنجه مردم و کردارهای زشت دست نخواهی کشید و هیچ کس جز تو برای این امور شایسته نیست.
قبل از جدا کردن سر مسلم بن عقیل وی روی کرد به محمد بن اشعث و گفت خواهشی از تو دارم و می دانست آدم نامطمئنی است و گفت پیام مرا برسان: به امام حسین (ع) بگو به کوفه نیاید و از همان راهی که آمده برگردد؛ ولی محمد بن اشعث به قولی که به مسلم داده بود عمل نکرد. سر مسلم را جدا و سر و جنازه را از بالای دارالعماره به پایین انداختند. بلافاصله عبیدالله دستور داد هانی را دستگیر کردند و در بازار سر او را از بدن جدا کردند و هر دو سر را آورد بالای دارالعماره و دستور داد جنازه ها را در بازار بگردانند.
سرها را آماده کرد و برای یزید فرستاد و گفت دو نفر را که کوفه را به هم ریخته و خاطر شما را نگران کردند به قتل رساندم و یزید هم در جوابش گفت: شما خوب نوکری کردید.
سوال این است که مسلم بن عقیل مأموریت خود را خوب انجام داد یا کوتاهی کرد؟ مسلم با تمام توان آنچه را که امام حسین (ع) به تقوی و پنهانکاری با مردم و نرمش به او فرمان داده بود با نهایت دقت مأموریت خود را به انجام رساند.
برخی شهادت مسلم را سوم ذی الحجه که زمان حرکت امام حسین(ع) بوده دانسته اند و گروهی هشتم ذی الحجه (یوم الترویة: روز ) و نقل قول صحیح شهادت مسلم بن عقیل روز عرفه نهم ذی الحجه است. نویسندگان خارجی جملات عجیبی در مورد مسلم بن عقیل دارند و او را شجاع ترین مرد در خاندان بنی هاشم می دانند ولی ابن قتیبه دینوری می گوید: نه شجاع ترین فرد در بین مردم بوده است؛ چرا که مسلم مرد عجیبی است ، مرد باتقوا و متقی با این ویژگی ها بوده است.
ایشان نقل قول شیخ صدوق و نقل قول علامه محمد مهدی حائری در معالی السبطین درباره اسارت طفلان مسلم بن عقیل توسط عبیدالله با تفاوتی که دارند بیان داشتند. نقل شيخ صدوق بدین شرح است: در أمالي، روايتي نقل مي کند که نشان مي دهد آن دو، فرزندان مسلم هستند. نام مادرشان در تاريخ ذکر نشده است. محمّد در سال 52هـ.ق. و ابراهيم در سال 53هـ.ق. متولّد شدند. محمّد و ابراهيم، همراه ساير افراد خانواده مسلم بن عقيل در کربلا حضور داشتند. عصر عاشورا، پس از شهادت امام حسين(عليه السلام) ، زماني که لشکر عمربن سعد به خيام امام حسين(عليه السلام) هجوم آورد، محمّد و ابراهيم از ترس پا به فرار گذاشتند ولي راه را گم کرده و توسّط سربازان عبيدالله بن زياد دستگير شدند. آن دو را نزد عبيدالله آوردند.2 ـ عبيدالله به شخصي که بعضي منابع نام او را مشکور مي دانند ـ گفت: اين دو را در زندان بيانداز و از غذاي خوب و آب سرد و گوارا محرومشان کن و بر آنها سخت بگير. زندانبان هر روز هنگام شب، دو قرص نان و کوزه آبي برايشان مي آورد. سرانجام يکي به ديگري گفت: «خوب است حالا که هنگام شب است و شبها برايمان غذا مي آورند، روزها روزه بگيريم».
بدينگونه تمام روزها روزه مي گرفتند. پس از يکسال که همه سختي ها را تحمّل کردند، يکي به ديگري گفت: اگر بيش از اين در اينجا بمانيم، مي ترسم هلاک شويم. خوب است خودمان را به زندانبان معرفي کنيم، شايد بر ما آسان گيرد.
خودشان را به زندانبان معرّفي کردند؛ وي پس از شناختن آن دو، ناراحت و متأثر شد و به دست و پاي آنها افتاد و طلب بخشش کرد. شب که فرا رسيد. آنان را تا کنار راه همراهي کرد و خطاب به آنها گفت: «برويد در امان خدا، روزها به استراحت بپردازيد و شبها حرکت کنيد که سربازان عبيدالله شما را دستگير نکنند.»
مشکور پس از آزادي آن دو، به زندان برگشت. صبح که خبر فرار دو کودک منتشر شد. مأموران حکومتي، مشکور را نزد عبيدالله آوردند. عبيدالله پرسيد: «با پسران مسلم چه کردي؟» گفت: «آنها را در راه خدا آزاد کردم»، عبيدالله دستور داد 500 تازيانه به او بزنند. مشکور در حال تازيانه خوردن به شهادت رسيد.
پسران مسلم، پس از مدّتي راه پيمودن، خسته شدند. آن دو زني را ديدند که مقابل درِ خانه اش نشسته است. خود را به وي معرفي کردند. او که از دوستداران اهل بيت(عليهم السلام)بود، آنها را به خانه برد و پذيرايي کرد.
دامادش حارث بن عمره طائي ـ که جزو ياران عبيدالله بود و در کربلا حضور داشت ـ شب هنگام، خسته به منزلش برگشت و گفت: دو فرزند مسلم از زندان گريخته اند. هرکس يکي از آنها را بيابد، عبيدالله هزار درهم جايزه مي دهد.
حارث، نيمه هاي شب، صدايي از اتاق کناري شنيد، از جاي خود برخاست و آن دو طفل را ديد و پرسيد: شما کيستيد؟ آنها، امان خواستند و خود را معرفي کردند. حارث وقتي مطمئن شد که آنها فرزندان مسلم هستند، هر دو را با طناب محکم بست، تا فرار نکنند، سپيده دم، خود، پسر و غلامش به سوي فرات رفتند تا آن دو کودک را بکشند. شمشيري به غلامش ـ فليح ـ داد و گفت: سر از تنِ آنان جدا کن. کودکان، خود را به غلام معرفي کردند. او از کشتن آنها امتناع کرد و خود را در نهر فرات انداخت و به سوي ديگر نهر شنا کرد. حارث شمشير را به پسرش داد، ولي پسرش هم پس از اينکه آن دو را شناخت، از کشتن سر باز زد و خود را در نهر فرات انداخت و به سوي ديگر نهر شنا کرد.
حارث به کودکان نزديک شد تا خود آنها را بکشد. آن دو التماس کردند تا از کشتن آنها صرف نظر کند. گفتند: ما را نزد عبيدالله ببر تا خودش حکم کند، حارث قبول نکرد. گفتند: «پس اجازه بده چند رکعت نماز بخوانيم»، پذيرفت. کودکان چهار رکعت نماز خواندند و در پايان گفتند: «يَا حَيُّ يَا حَکِيمُ يَا أَحْکَمَ الْحَاکِمِينَ»؛ «ميان ما و او به حق حکم کن».
حارث، ابتدا سرِ برادر بزرگتر (محّمد) و سپس سر ابراهيم را از بدن جدا کرد و اجسادشان را در نهر فرات انداخت و سرها را در توبره اي گذاشت و نزد عبيدالله رفت و سرها را جلو وي انداخت. عبيدالله، سرها را که ديد، متأثر شد؛ به طوري که سه مرتبه، بلند شد و نشست و پرسيد: آنها را کجا يافتي، گفت: ميهمان يکي از پير زنان قبيله ما بودند.
ابن زياد گفت: حق ميهماني آنان را ادا نکردي؟ گفت: بله مراعات نکردم. گفت: وقتي خواستي آن دو را بکشي، به تو چه گفتند؟ حارث گفت: اشک در چشمشان جاري گشت و به من گفتند: اي مرد، دست ما را بگير و به بازار ببر و ما را بفروش و از پولي که از فروش ما به دست مي آوري بهره ببر و ما را نکش.
ابن زياد پرسيد: تو چه گفتي؟ گفت: درخواست آنها را قبول نکردم و گفتم: چاره اي جز کشتن شما ندارم تا اينکه سر شما را براي عبيدالله ببرم و جايزه بگيرم. ابن زياد پرسيد: ديگر چه گفتند؟
حارث گفت: با التماس و زاري گفتند: خويشاوندي ما با رسول الله(صلي الله عليه و آله) را ملاحظه کن. ولي من در جواب گفتم: شما را با رسول خدا هيچ خويشاوندي نيست. ابن زياد پرسيد: سخن ديگري هم گفتند؟ حارث گفت: آري، گفتند: ما را زنده نزد عبيدالله ببر تا او هر چه خواهد حکم کند، من قبول نکردم. پس وقتي نااميد شدند از من درخواست کردند اجازه دهم چند رکعت نماز بخوانند، قبول کردم. آنان چهار رکعت نماز خوانده و گفتند: «يَا حَيُّ يَا حَکِيمُ يَا أَحْکَمَ الْحَاکِمِينَ»؛ ميان ما و او به حق داوري کن.
در اين لحظه عبيدالله گفت: «احکم الحاکمين حکم کرد، کيست که برخيزد واين فاسق رابه درک واصل کند؟»شخصي شامي قبول کرد. عبيدالله دستور داد: اين فاسق را ببر در همان مکاني که اين کودکان را در آنجا کشته، گردن بزن و سرش را برايم بياور.
سپس نقل علامه حائری مازندرانی را نیز درباره داستان طفلان مسلم و اینکه این دو طفل در ورود مسلم به کوفه هرماه او بودند و سپس به شریح قاضی سپرده شدند و ماجراهای آنها پس از شهادت مسلم بن عقیل و خبر یافتن طفلان از شهادت پدر، ارائه فرمودند. کارشناس محترم نشست اشاره کردند که بعضا می گویند: حارث در نقل علامه حائری حارث بن عمرو است ولی برخی می گویند حارث بن کمیل نخعی برادر کمیل بن زیاد است ولی بنده چنین نقلی به عنوان حارث نخعی ندیده ام که صحیح باشد.
برخی می گویند طفلان مسلم در کوفه شهید شدند چگونه است که قبر آنها در کربلاست؟ پاسخ این است که سرهای طفلان را به آب فرات انداختند و سرها را در جایی که از آب گرفته اند به خاک سپرده اند و دلیلش این است. و نقل سوم این است که در جا ماندن از قافله اینها فرار کردند و در صحرای مصیب گم شدند و همانجا از بین رفتند و الان زیارتگاه آنها در صحرای مصیب است.
دکتر حسین خسروی در پایان تأکید کردند: خواهران شما حوزوی هستید و رسالتتان این است که مردم را با تبلیغتان و با برنامه هایتان آگاه کنید؛ ما اگر ورود پیدا نکنیم بعضاً آل الله و اهل بیت پیامبر (ص) و امام حسین (ع) را بد معرفی می کنند. بیشتر مطالعه کنید و تا جایی که برایتان امکان دارد مطالعه کنید.
سپس فرمودند: پیش از این قرار بود بحث هایی داشته باشیم؛ با پیگیری مدیریت محترم و معاونت پژوهش در این فرصت محرم و صفر سعی می کنیم سقیفه تا کربلا که داستان امروز ما نیز هست را بررسی کنیم. بینید دنیا چه وضعیتی دارد، ما اگر سقیفه تا کربلا را خوب بدانیم یعنی یک تحلیل جانانه از وضعیت فعلی دنیا ارائه داده ایم و در پایان برای طلاب آرزوی موفقیت داشتند.
پیوندهای علمی پژوهشی جدید
دارای 5119 عنوان کتاب در 12454 جلد؛ در سایت کتابخانه مدرسه فقاهت شما میتوانید از قسمت «نوار موضوعی» که در بالای صفحه قرار دارد کتابهای فقهی، اصولی، حدیثی، تفسیری و … را انتخاب کنید و با کلیک بر روی نام کتاب، آن را صفحه به صفحه مشاهده کنید.
از امکانات این سایت علمی مفید این است که این به سایت های مدرسه فقاهت، ویکی فقه (دانشنامه فقه و اصول و علوم حوزوی ) و ویکی پرسش (دانشنامه پرسش دینی) متصل می باشد و شما هنگام مطالعه ی مقالات درج شده در سایت های ویکی فقه و ویکی پرسش با کلیک بر روی هر یک از منابع ذیل مقالات به همان صفحه از منبع مورد نظر خود در سایت کتابخانه مدرسه فقاهت منتقل می شوید و می توانید مطلب ارجاع داده شده را در منبع اصلی آن بخوانید.
مدرسه فقاهت
ارتباط عالمان با عالمان و برقراری ارتباط زنده اینترنتی حوزههای علمیه قم ، مشهد ، نجف و شهرستانها از اهداف مدرسه فقاهت است. طلاب با استفاده از این نرمافزار میتوانند در دروس حوزوی به صورت زنده شرکت کنند و درس استاد را از طریق رایانه یا تلفن همراهی که به اینترنت متصل است بشنوند.
همچنین در این سایت آرشیو درس های بزرگان معاصر، درس های فقه موضوعی، آرشیو درس های فلسفه و کلام، درس های رجال و تفسیر قم و مشهد را می توانید دریافت نموده و بهره مند شوید.
بروشورهای معاونت پژوهش در سال تحصیلی 95-94
اردوی علمی فرهنگی طلاب مدرسه علمیه هاجر (س) خمین به شهر مقدس قم- تابستان 95
گزارشی تصویری از اردوی علمی فرهنگی طلاب مدرسه علمیه هاجر (س) خمین به شهر مقدس قم در 28 و 29 مرداد 95 در ادامه . . .
بازدید طلاب از بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی
بازدید طلاب از انتشارات دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
بازدید طلاب از بیت حضرت امام خمینی (قدس سرّه) در قم
شرکت طلاب در مراسم پر فیض دعای ندبه مسجد مقدس جمکران
زیارت امامزادگان موسی مبرقع و چل اختران و امامزاده زید (علیهم السلام)
توشه ی رمضان 95
معاونت پژوهش مدرسه علمیه خواهران هاجر خمین در جهت ترویج تبلیغ مکتوب و مجازی اقدام به طراحی توشه های احکام برای هر روز ماه مبارک رمضان 1437 نموده و با همکاری معاونت فرهنگی و اداره تبلیغات اسلامی شهرستان خمین تکثیر و در جلسه ختم قرآن روزانه ماه مبارک که هر روز عصر در مصلی نماز جمعه شهرستان خمین برگزار می گردد، توزیع و در اختیار روزه داران و مهمانان ضیافت الله قرار می دهند.
تقدیر از اساتید و طلاب ممتاز در حاشیه نشست علمی پژوهشی شیعه شناسی و آشنایی با فرقه منحرف شیعه انگلیسی
خلاصه ای از نشست علمی پژوهشی شیعه شناسی و آشنایی با فرق تشیع به ویژه فرقه شیعه انگلیسی:
سخنران محترم شیعه تعریفی عام (قبول امامت امام علی (ع))و تعریفی خاص (قبول امامت امام علی (ع) و 11 تن فرزندان ایشان) ارائه فرمودند و اینطور ادامه دادند که به طور کلی شیعه سه فرقه بیشتر نیست و برخی فرق انحرافی را نام برده و به جدیدترین فرقه انحرافی که در کلام امام خمینی (ره) اسلام آمریکایی و در کلام امام خامنه ای (مدّ ظلّه)شیعه انگلیسی یا شیعه لندنی خوانده می شود مورد بحث امروز است. به تعبیر امام خامنه ای (مدّ ظلّه) شیعه انگلیسی هدفش احمق نشان دادن شیعه است دشمنان اسلام همیشه مذهب علیه مذهب، دین علیه دین و تشیع را برابر تشیع قرار می دهند. در این رابطه سه سوال مطرح فرمودند: پایه گذاران شیعه لندنی چه کسانی هستند؟ آیا شیعه لندنی واقعا یک جریان فکری کلامی است یا تنها یک جریان انحرافی است؟ ویژگی های این جریان انحرافی چیست؟ طلاب پاسخ های خود به این سوالات بیان داشته و سخنران محترم به طور مبسوط در هر مورد توضیحاتی ارائه فرمودند. وی در ادامه فرمودند همان خطری که وهابیت دارد شیعه لندنی هم دارد و ویژگی های این جریان انحرافی را به شرح ذیل برشمردند:
1- عقل ستیزی و تحریم علوم عقلی: به ویژه فلسفه مثل اخباریون که مطلقا با فلسفه مخالفند. هر زمان که ما عقل گرایی را رها کرده و عقل گریزی را بپذیریم رکود کرده ایم چراکه پیامبر رحمت (ص) فرمودند: دو حجت داریم حجت باطن(عقل) و حجت ظاهر(پیامبران).
2- وحدت ستیزی و تفرقه است: هدفشان دامن زدن به تفرقه مذهبی است. مبلّغان این جریان با سوء استفاده از اختلافات با اهل سنّت چه در لندن یا جاهای دیگر سخنرانی ها را به بحث اختلافی میان شیعه و سنّی می کشانند.
3- ترویج افراطی گری در رفتارها و شعائر مذهبی به ویژه عزاداری ها.
4- جابه جا کردن اصول و فروع دین و رها کردن اصول و پرداختن به حواشی
5- انحصارگرایی در اندیشه دینی و مصادره عنوان تشیع
6- ارائه چهره غیبی و سکولار از شریعت
7- تخریب مرجعیت و جریان فقاهت در شیعه: این جریان در صدد است که سنجش فقاهت از مراکز علمی حوزه گرفته شود و به به مردم سپرده شود. سپس به این سوال پاسخ دادند که اهداف برنامه ریزان و فعالان تشیع لندنی چیست؟ آنها دو هدف را دنبال می کنند: 1- جاذبه های تشیع را به دافعه تبدیل کنند و چهره ای زشت از دین ارائه دهند. 2- از درون مذهب به مقابله و ایستادگی در برابر تشیع اصیل بپردازند. در پایان چندین مورد از اقدامات شیعه انگلیسی بر اساس اهداف مذکور بیان گردید؛ به عنوان مثال راه اندازی شبکه فدک و صوت الاحرار توسط یاسر الحبیب، نامگذاری نهم تا پانزدهم ربیع الاول به نام هفته برائت دقیقا در مقابل هفته وحدت، تأسیس حوزه علمیه امامین عسگریین، سایت ها و شبکه های ماهواره ای متعدد و سایر اقدامات وهن آمیز و تفرقه انگیز.
تقدیر از اساتید به مناسبت هفته گرامیداشت مقام معلم و تقدیر از طلاب ممتاز نیمسال اول تحصیلی سال 94
در پایان مدیریت محترم سرکار خانم حمزه لو بر استمرار و برگزاری نشست هایی از این دست که به بررسی چالش های جدید پیش روی جهان اسلام می پردازد تأکید فرمودند و در این رابطه با جناب دکتر خسروی مذاکره نمودند و از همکاری ایشان در برگزاری نشست ها تشکر و به مناسبت روز استاد از مقام این استاد برجسته حوزه و دانشگاه تقدیر به عمل آمد.
تقدیر از استاد برجسته و فعال در عرصه پژوهش دکتر حسین خسروی
العلماء ورثة الانبیاء
طلاب، اساتید و کارکنان مدرسه علمیه هاجر مراتب قدردانی خود را از مقامی علمی و شخصیت پژوهشی استاد محترم تاریخ و تمدن اسلامی و عضو شورای علمی پژوهشی مدرسه علمیه هاجر دکتر حسین خسروی ابراز می دارند. امید است که پروردگار متعال توفیقات روزافزون در نشر و توسعه ی علوم اسلامی به ایشان و همه اساتید خدوم و گرانقدر این مدرسه علمیه عنایت فرماید.
ایشان مدرس برجسته حوزه و دانشگاه می باشند و دارای دکترای تخصصی تاریخ و تمدن اسلامی از دانشگاه معارف قم ، همچنین از سوابق و تجارب علمی پژوهشی ارزشمندی برخوردار می باشند که به برخی از آنها در ذیل اشاره می گردد.
معرفی کتب و تألیفات استاد بزرگوار:
1- یهود قوم سرگردان
2- غدیر درخشش نور خداوندی
3- عقیل بن ابی طالب فرزندان و بازماندگان او
4- قرآن در نهج البلاغه
5- علل عدم گسترش و ناپایداری تشیع در اندلس
6- تقویم شیعه
7- تهیه و تنظیم مجموعه مقالات علم دینی
و عناوین مقالات علمی ایشان عبارت است از:
تمایز عالم ملک و ملکوت
نهضت ترجمه در جهان اسلام
بازپژوهی امامت و تجلی ولایت در آینه غدیر
علل عدم گسترش و ناپایداری تشیع در اندلس
چالش های اعتقادی و کلامی یهود در دوره پیامبر (ص)
مدخل خندق
مدخل جعفر بن حسن مثنی
مدخل جلیل بن حبشیه
مدخل حسنک وزیر
بررسی جایگاه اصل برائت در ادیان
بررسی تطبیقی آثار اصل برائت در مرحله تحقیقاتی مقدماتی
بسیج، فرهنگ و تمدن اسلامی
تاریخ علم ریاضیات در اسلام
شیخ بهایی شخصیتی جامع در تمدن اسلامی
حجاب از منظر قرآن
علی (ع) از زبان علی (ع)
تحلیلی بر مدیریت رسول اکرم (ص) در غزوه احزاب
ایشان مسئولیت برگزاری همایش های علمی متعدد را بر عهده داشته اند:
1. همایش ملی نهضت علمی فرهنگی از نگاه امام خمینی (ره) – کتاب تولید علم- 1389
2. همایش ملی نهضت علمی فرهنگی از نگاه امام خمینی (ره) – کتاب اخلاق/عرفان/تربیت- 1389
3. همایش ملی نهضت علمی فرهنگی از نگاه امام خمینی (ره) – کتاب مسائل فرهنگی- 1389
4. همایش منطقه ای دکترین مهدویت (انتظار موعود)-1388
5. همایش ملی فرهنگ پوشش و آراستگی از نگاه های مختلف-1388
6. همایش امام علی (ع)، معیار کمال-1388
7. همایش شهید فاتح-1388
8. همایش خلاقیت و مهندسی تفکر خلاق- 1388
9. همایش بسیج/پژوهش و سازندگی-1386
10. همایش منطقه ای الگوهای رفتاری پیامبر اعظم (ص)-1385
11. همایش سبک زندگی دینی- بهمن 1389
12. همایش نقش انقلاب اسلامی در آمریکاستیزی منطقه-اسفند 1389
13. همایش بسیج و تولید علم- دی 1389
14. همایش فرهنگ حجاب- دی 1389
15. همایش بین المللی چشمه آفتاب (شهید آیت الله سید مصطفی موسوی خمینی پدر امام خمینی (ره))