. . . فراغتی و کتابی و گوشه ی چمنی
جایگاه معنوی کتاب، کتاب خوانی و کتابخانه
محتوای ارائه شده گزارش نشست علمی پژوهشی یکشنبه 95/8/23 به مناسبت هفته کتاب می باشد که از سوی معاونت پژوهش مدرسه علمیه خواهران هاجر خمین با سخنرانی دکتر حسین خسروی عضو شورای علمی پژوهشی این مدرسه علمیه برگزار گردیده است.
دکتر خسروی سخنران محترم این نشست علمی ضمن گرامی داشت هفته کتاب با یک ضرب المثل عربی بحث را آغاز فرمودند؛ جاوِر غنیّ(ملکاً) أو بحراً أو عالماً أو کتاباً یعنی همسایگی کن با پادشاه، دریا، عالم یا کتاب. یعنی هر کس با یکی از اینها همنشین شود بهره های فراوانی می برد.
بیانات ایشان به مناسبت فرارسیدن هفته کتاب و کتابخوانی در سه جهت صورت گرفت:
1) ارزش معنوی کتاب و کتابخوانی
2) ارزش معنوی کتابخانه و
3) تقسیم بندی کتابخانه ها در دنیا
شخصی به نام علی بن یحیی منجم متوفای 275ه.ق که ایشان دارای کتابخانه تخصصی و بزرگی بود. جالب است که هر کس مراجعه می کرده است تا از کتابخانه ایشان استفاده کند طوری کتابخانه را طراحی کرده که هم امکان اسکان شبانه فراه بوده و هم غذای افراد را می داد و الان کتابخانه های پیشرفته ی دنیا چنین کاری می کنند. کتابخانه ی آستان قدس رضوی مشرف شوید؛ آنهایی که پای ثابت کتابخانه هستند، حداقل ناهار ظهر را دریافت می کنند. علی بن یحیی منجم در آن دوران هم امکان اسکان و استراحت را فراهم می کرده و هم صبحانه و ناهار و شام را که محققین و پژوهشگران بتوانند از این کتابخانه استفاده کنند.
وی درباره اهمیت این امر عنوان فرمودند: ابومشعر منجم تصمیم گرفت به سفر حج برود و وقتی روانه سفر حج شد از طرف منطقه خراسان و مرو می گذشت به این کتابخانه برخورد کرد. وقتی ورود پیدا کرد و کتابخانه را بسیار تخصصی یافت، دید آنجا از همه علوم کتاب هست و از قسمتی که کتاب های نجومی را گذاشته بودند علاقه مند شد و اصلا از سفر حج منصرف گردید. آنجا ماند و در کتابخانه مطالعه کرد تا یک فرد متخصص و کاردان در علم نجوم شد. ببینید اهمیت کتابخانه ها در دنیای اسلام تا چه حدّ بوده است.
ارزش معنوی کتاب:
سخنران محترم پس از این مقدمه سؤال و جوابی را مطرح فرمودند:
چه عواملی باعث شد که مسلمانان به کتاب، کتابخوانی و کتابت روی آورند و علاقه مند شوند؟
وی سه عامل را می توان در این امر مؤثر دانست:
1) تعالیم آسمانی دین اسلام: اسلام به کتاب و کتابخوانی اهمیت بسیار داده است. جالب است بدانید5 آیه اولی که بر پیامبر نازل می گردد با إقرا شروع می گردد؛ یعنی کار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با یک نهضت علمی شروع می شود. توجه کنید که در هر جا که یک نهضت علمی و ادبی شروع شد طلایه دار آن نهضت علمی و ادبی تشکیل یک کتابخانه و مجموعه ی کتابخانه ها بوده است. ما غیر این نمی توانیم عاملی را معرفی کنیم.
2) تعالیم رسول خدا: رسول خدا صلی الله علیه و آله که مسلمانان را به دانش اندوزی و ثبت آن با کتابت تشویق می کرد. بسیاری از روایات را مکررا در این رابطه شنیده اید. برای نمونه: پیامبر اسلام فرمودند:"هلاکة أُمتی فی ترکِ العلم” یا “الحکمة ضالّة المؤمن …” حکمت گمشده ی مؤمن است، هر کجا حکمت را بیابد می گیرد حتی از اهل نفاق. ایشان هم به علم آموزی و هم به کتابت سفارش نموده است.
3) کتاب معجزه ی پیامبر اسلام: این عامل که از همه مهم تر است اینکه هر پیامبری معجزه ای دارد و معجزه ی پیامبر ما کتاب بوده است.
این سه عامل باعث شده که به کتاب به عنوان نماد علم و دانش نگاه شود، به دیده ی احترام و تقدّس به کتاب نگاه شود. کتاب را همانند یک شخصیت حقیقی و والامقام در نظر بگیریم.
دانشمندان ما که تعامل زیادی با کتاب داشته اند، کتاب را دوستی خالص و مهربان می نامیدند و گذراندن ساعتی با کتاب از هر چیز دنیوی دیگری حتی از همنشینی با پادشاهان و حکماء برای ایشان برتر بود. برای آنها مهم بود که یک ساعت کتاب بخوانند و با کتاب همنشین باشند. در این رابطه روایتی داریم: « نقل است که یکی از خلفاء دنبال یکی از دانشمندان فرستاد تا در مجلس مهمانی او شرکت کند. او که مشغول خواندن کتابهایی بود به فرستاده ی خلیفه گفت: «گروهی از دوستان سودمند اکنون در برابر من نشسته اند، بعداً خواهم آمد». وقتی این پیغام را به خلیفه دادند، خلیفه ناراحت شد و او را احضار کرد و خلیفه گفت: «به ما بی احترامی و بی اعتنایی شده است». حکیم در پاسخ به خلیفه گفت: «این گروه دوستان کسانی بودند که آگاهی، راهنمایی و شکوه به انسان می بخشند؛ تو ای جناب خلیفه می توانی آنها را مرده بدانی و می توانی آنها را زنده و پرجنب و جوش بشماری. تازه خلیفه متوجه شد که مقصود این دانشمند از دوستان، کتاب بوده است.»
جناب ابوعثمان عمرو بن بحر (۱۶۰-۲۵۵ق) مشهور به جاحظ، علاقه ی بسیاری به کتاب داشته است. جاحظ بیشترین خدمت را به کتاب کرده است؛ امّا کتاب ها با او بی وفایی کردند. ایشان پیرمردی بود و کتاب ها را اطرافش می گذاشت و حال و توان برخاستن و برداشتن از قفسه را نداشت. طوری بود که وقتی می نشست بین کتاب ها جاحظ پیدا نبود و لذا یک بار که در حال برداشتن کتابی از بین کتاب ها بود، کتاب ها روی سرش ریخت و او را کشت پس جاحظ بین کتاب ها از دنیا رفت.
ببینید جاحظ چه جمله ی زیبایی دارد:” کتاب تا هرگاه که تو بخواهی خاموش است، و هرگاه تو بخواهی گویاست و اگر سرگرم کاری باشی هیچ گاه مزاحم تو نمی شود و تو را از کار باز نمی دارد ولی اگر احساس تنهایی کنی بهترین همنشین خواهد بود. او دوستی است که هرگز تو را فریب نمی دهد، چاپلوسی نمی کند و همنشینی است که تو را خسته و رنجور نمی کند.”
ابن عربی در کتاب المسامرات خود چنین عنوان می کند: «تنها بستانی که دیده ام که می تواند در یک آستین جای بگیرد و تنها گلستانی که انسان را تا هر کجا می رود همراهی می کند، کتاب است. کتاب زبان مردگان و آوای زندگان است، او میهمان شبانگاه است که هرگز نمی خوابد مگر تو بخوابی، هرگز سخن نمی گوید جز آنکه تو را خوش آید، هیچ گاه رازی را آشکار نمی سازد و در امانت خیانت نمی ورزد، او با وفاترین همسایه، امین ترین دوست، فرمانبردارترین و فروتن ترین استاد است». ببینید بزرگان ما ارزش معنوی کتاب را تا چه حد می دانسته اند.
پس از پرداختن به ارزش معنوی کتاب ایشان، چند جمله در مورد ارزش معنوی کتابخانه بیان فرمودند.
جایگاه معنوی کتابخانه:
ببینید جایگاه معنوی کتابخانه نزد بزرگان ما تا چه حد بوده است. بدانید که دولت آل بویه که 334 تا 447 ه.ق روی کار آمدند، درخشان ترین بخش تمدنی اسلام در این دوران بود، یعنی ما در تمام جهات سرآمد هستیم. یکی از دلایل سرآمد بودن ما داشتن دولت شیعی است و این دولت شیعی امکانات را آماده کرد و مردم را تشویق کرد به مطالعه. برای یکی از وزرای آل بویه اتفاقی رخ می دهد. در واقع سرای ابن عمید وزیر در سال 335 ه.ق به تاراج سپاه خراسان در آمد، چنانکه نه سبو ماند و نه جامی. ابن عمید نگران چیزی نبود مگر کتابخانه ی اجدادش. همه را بردند و تنها نگرانی اش کتاب هایش بود که درباره آنها هیچ خبری نیافت. شبانگاه که سپاهیان تَرکِ سرای ابن عمید کردند، ابن عمید به خانه برگشت و شنید که کتاب هایش برجای ماندند و هیچ کتابی ربوده یا گم نشده است. وزیر که شادمان بود به کتابدارش ابن مُسکویه که او هم از بزرگان بود، گفت:« تو مرد فرخنده سرشتی، دیگر گنجینه ها را توان جایگزین ساخت اما کتاب را نه.» با اینکه تمام اموالش را بردند.
ابن عبّاد وزیر است؛ دو روایت درباره او دیده شده است. آمده است که نوح بن منصور سامانی از ایشان دعوت کرد که پست وزارت را بپذیرد. ایشان قبول وزارت نکرد و گفت اگر وزارت را قبول کنم کتاب هایم از من جدا می شوند. عنوان شده است که کتابخانه ی شخصی ابن عبّاد 400 بار شتر بود و یک روایت هم هست که آل بویه او را به اصفهان برای وزارت دعوت کرد و به ایشان گفتند کتاب هایت را هم می آوریم. کتاب ها را بار شتر کردند و 400 بار شتر کتاب داشت و فهرست کتاب هایش 10 جلد کتاب شد. در زمان وزارت به نگهبان سفارش کرد که هر کس خواست با من ملاقات کند یک شرط دارد. گفتند شرط ملاقات چیست؟ ابن عبّاد گفت: کسی که بتواند 20هزار بیت شعر عربی از حفظ بخواند، می تواند با من ملاقات کند. نگهبان گفت: این چه وزیری است تا او وزیر باشد ملاقات کننده ای ندارد. هنوز صحبتش تمام نشده بود که دید پیرمرد خمیده ای جلو آمد و رو کرد به نگهبان که با اربابت می خواهم ملاقات کنم. نگهبان گفت: باید 20هزار بیت شعر عربی از حفظ بخوانی. پیرمرد گفت: برو زود از اربابت بپرس راجع به زن ها 20هزار بیت شعر عربی بخوانم یا راجع به مردها؟ ببینید در حالی که وزیر 20هزار بیت را شرط ملاقات می گذارد، پیرمرد مراجع او 40هزار بیت شعر از حفظ دارد.
تاریخچه تشکیل کتابخانه ها:
تاریخچه تشکیل اولین کتابخانه در سرزمین بابل بوده است. چون باستان شناسان که بعدا جستجو کردند خشت هایی را یافتند که بر روی آنها با خط بابلی یا میخی نوشته شده بود و در یک محل نگهداری می شد. دومین جایی که بر تشکیل کتابخانه تأکید داشت سرزمین مصر بوده است. سومین مکان یونانِ و روم بوده است. بعد از اینها ایران بر تشکیل کتابخانه ها اهتمام داشته است و ایران سابقه طولانی در تشکیل کتابخانه داشته است؛ به ویژه در دنیای اسلام که از نیمه دوم قرن سوم ایرانیان به تشکیل کتابخانه ها پرداختند.
کتابخانه هایی که در دنیای اسلام بودند به دو دسته تقسیم می شد: کتابخانه های مستقل و کتابخانه های وابسته.
کتابخانه های مستقل سه تا تقسیم دارد: کتابخانه های خصوصی، کتابخانه های نیمه عمومی و کتابخانه های عمومی.
کتابخانه های خصوصی:
شاید اولین کتابخانه ی خصوصی از حنین بن اسحاق متوفای 265 ه.ق در قرن سوم باشد. دانشمند برجسته ای که پزشک بود و به چهار زبان تسلط داشت، زبان سریانی، فارسی، عربی و یک زبان دیگر. ایشان بیش از 90 اثر پزشکی را به عربی برگردانده است. کتابخانه شخصی ایشان بزرگترین کتابخانه در زمان خودش بود. ایشان برای به دست آوردن هر کتابی بعضی وقت ها مسافت های طولانی را طی می کرد تا کتابی را بیاورد و در کتابخانه اش قرار دهد.
کتابخانه خصوصی بعدی کتابخانه ی صاحب بن عبّاد است که از آن نام برده شد. کتابخانه خصوصی دیگر کتابخانه شیخ طوسی متوفای 460ه.ق است که در بغداد کتابخانه ای را تشکیل داد که 80هزار جلد کتاب داشت و با کمال تأسف سلجوقیان متعصب سنی مذهب در سال 448 هجری ریختند در خانه شیخ طوسی و هم خانه اش را سوزاندند و هم کل این 80هزار کتاب کتابخانه را از بین بردند. کتابخانه شخصی دیگر کتابخانه موفق بن مطران ( ابونصر موفق الدین اسعد بن ابی الفتح الیاس بن جرجیس المطران»، پزشک و داروشناس مسیحی تبار سده ۶ ق است). ایشان سه نفر نسخه بردار در کتابخانه اش استخدام کرده بود و 10هزار جلد کتاب در کتاخانه شخصی اش داشت. هر کتابی را که مورد نیازش بود این افراد باید نسخه برداری می کردند و همه کتاب ها را خودش خوانده بود و آخر همه کتاب ها یک یادداشت گذاشته بود.
کتابخانه های نیمه عمومی: مثل بیت الحکمه و خزانة الحکمه
کتابخانه های عمومی: مثل دارالعلم ها که در سطح شهر بود. به این دلیل به آنها دارالعلم می گفتند که در آنها کارهای پژوهشی هم انجام می شد.
کتابخانه های وابسته:
این کتابخانه ها در مدارس یا مساجد یا در بیمارستان ها بوده است. در حالی که الان اگر در مسجدی تعدادی کتاب هست، گرد و غبار زیادی بر قفسه ها نشسته است؛ در حالی که در گذشته مساجد بهترین مرکز پژوهشی بوده است. مسجد زمانی سابقه ی دانشگاهی داشته است و بسیاری از بزرگان ما در مساجد درس می خوانده اند و تعلیم و تربیت دیده اند. بعد از آن مدارس بوده اند و در کنار آنها کتابخانه ای بزرگ بوده است که نیاز طلبه ها و دانش آموزان را برآورده می کرده است. بیمارستان ها هم همینطور. الان هم سر در بیمارستان شهر را که نگاه کنید نوشته شده وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اراک. اصولا کسی که در گذشته هم طب می خواندند آموزش عملی می دید و به بیمارستان هدایت می شد پس باید در بیمارستان یک کتابخانه تخصصی در کنار پزشک باشد تا کار تئوری هم انجام دهد.
تا قبل از قرون وسطی دنیای اسلام از نظر کتاب و کتابخوانی واقعا در اوج بوده است و بیشتر کتاب ها در دنیای اسلام بوده است. می دانید در قرون وسطی اروپا واقعا در بربریت بوده است و حجم زیادی از کتاب ها نداشته است، اگر مجموع کتاب های اروپا را جمع می کردی شاید برای تشکیل کتابخانه چیزی حدود پنج تا شش هزار می شده است که خیلی کمتر از کتابخانه های شخصی دنیای اسلام بوده است. دنیای اسلام با این کتاب و کتابخوانی به تمدن رسید. اروپایی ها در 8 دوره یعنی 200 سال جنگ های صلیبی گروهی از پژوهشگران خود را مأمور کردند که بروند در مشرق زمین تا ببینند رمز موفقیت مسلمانان چیست؟ آنها گفتند: رمز موفقیت آنها خواندن کتاب است. بعد گفتند بروید و کتابخانه ها را تشکیل بدهید و بر آن سرمایه گذاری کنید. خودشان کتاب های چندانی نداشتند، لذا کتاب های جهان اسلام را یا خریدند یا به غارت بردند یا به طریقی به دست آوردند.
کتابخانه های ملی دنیا:
جهت اطلاع فرمودند: هر مملکت کتابخانه ی ملی دارد. کشور ما نیز کتابخانه ی ملی دارد. کتابخانه ی ملی ما در تهران که مربوط به کل کشور است بیش از 3میلیون جلد کتاب دارد. ما در حالی داریم می گوییم 3 میلیون جلد کتاب داریم که مهد تمدن بوده ایم، مهد کتاب و کتابخوانی و کتابت بودیم. آنها هیچ نداشتند وقتی محققین خود را به دنیای اسلام فرستادند؛ اروپایی ها راهکار را از ما گرفتند و موفق شدند. در حالی که کتابخانه ی ملی کنگره آمریکا 100میلیون جلد کتاب دارد. ما الان دانشگاه مان، حوزه مان، اجتماع مان از کتاب فاصله می گیرد. زمانی که انقلاب می خواست پیروز شود در مسجد و مدرسه ها کتابخانه دائر کردیم. بچه ها را فراخوانی می کردیم به مساجد و به آنها کتاب می دادیم و می خواندند و گزارش می کردند. کسی که عهده دار کتابخانه بود خودش همه کتاب ها را می خواند. الان ما خیلی کم کتاب می خوانیم. شما اگر در کتابخانه ملی انگلیس هم بروید 100میلیون جلد کتاب دارد. این از دو کشور مغرب زمینی، دو کتابخانه مشرق زمینی هم نام ببریم مثلا روسیه کتابخانه ملی اش 34 میلیون جلد کتاب دارد. چین هم 17میلیون جلد کتاب دارد. مصر بعد از بابل اولین کشوری بود که کتابخانه تشکیل داد ولی الان کتاب هایش کمتر از کتابخانه ملی ایران است، تقریبا 5/2میلیون جلد کتاب دارد و عربستان هم که مهد تمدن بوده حدود 350هزار جلد کتاب دارد.
اگر ما بخواهیم موفق باشیم چه در درس و چه در کارهای تبلیغی باید روی کتاب و کتابخوانی ورود پیدا کنید. سرانه ی متوسط مصرف شیرینی ما یا مصرف دخانیات ما در کشور بیش از سرانه ی کتاب است. هر خانواده پولی را که برای خرید شیرینی و مصرف دخانیات قرار می دهد بیشتر از پولی است که برای خرید کتاب قرار می دهد. یکی از بزرگان خیلی به کتاب علاقه داشت و پول زیادی هم نداشت. او در بازار هایی که جهت فروش کتاب برپا می شد، از راه غیر قانونی کتاب های مورد علاقه خودش را علامت می زد و پنهانی دوتا برگه از کتاب جدا می کرد و به فروشنده می گفت کتاب شما ناقص است و او هم مجبور می شد که کتاب را به قیمت ارزان تر به ایشان بفروشد و بعدا برگه های کنده شده را در منزل متصل می کرد و نگهداری می کرد. جالب است او کتاب ها را به کسی نمی داد ولی در پایان عمرش همه کتاب ها را وقف کرد.
بعضی ها اصلا اهل کتاب خواندن نبودند ولی به کتاب و تشکیل کتابخانه اهمیت می دادند. یکی از بزرگان در حراج کتاب که ورود پیدا می کردند، اینها می آمدند قیمت گذاری می کردند، هرکس که قیمت بالاتر می خرید کتاب را به او می دادند. او برای کتابی قیمتی بالا گذاشت و رو کرد به کسی که تاراج گر کتاب ها بود و گفت آیا کسی کتاب را با قیمت بالاتر می خرد؟ تاراج گر گفت: بلی. روکرد به خریدار و گفت: ای فقیه! من نمی دانم تو کیستی و چه کاره ای؟ این کتاب را من با قیمت بالا خریده ام ولی تو ظاهرا داری دو سه برابر قیمت من کتاب را می خری. خریدار گفت: من فقیه نیستم و اطلاع هم ندارم داخل کتاب چه نوشته شده است؛ این کتاب را می خرم چون کتابخانه ی شخصی دارم و نگاه کردم دیدم جایی برای یک کتاب خالی است و حال این کتاب درست اندازه ی همان جای خالی کتاب است. این کتاب را سه برابر قیمت تو می خرم تا در آن جا قرار داده و دیگران آن را مطالعه و از آن استفاده کنند. حتی کسانی هم که علاقه به کتاب و کتابخوانی نداشتند هم کتاب جمع آوری می کردند. در احوالات معاویه لعنه الله مطالعه می کردم، دیدم معاویه که آدم خائن و ملعونی است جامعه شناس بوده و کتابخانه ای داشت. او پاسی از شب را بلند می شد و به کتابخانه می رفت و مشغول می شد برای مسلط شدن بر دیگران و شکست دیگران از کتاب استفاده می کرد، چراکه کتاب هم کاربرد مثبت دارد و هم کاربرد منفی.
درباره کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی رحمه الله:
آیت الله مرعشی نجفی در میدان شهر ورود پیدا کرد، دید که دو کتاب اسلامی را به تاراج یا به حراج گذاشته اند و دو نفر خارجی قرار است آنها را بخرند. ایشان احساس کرد کتاب هایی از دنیای اسلام دارد دست خارجی ها می افتد. ایشان آمد و با هر وسیله ای بود در نداری آن دو کتاب را تهیه کرد. وی در برگشت به قم تصمیم گرفت کتابخانه ای را دایر کند. تشکیل کتابخانه در آن زمان کار مشکلی بود. او کتابهایی را می خرید و به دیگران هدیه می داد. ایشان که پول نداشت. از طریق روزه های قضا و نمازهای قضا که برای پدر و مادرها می گرفت پولش را کتاب می خرید. برخی را به آستان رضوی هدیه می کرد و برخی را به کتابخانه مجلس یا جای دیگر. آرام آرام به این نتیجه رسید و تصمیم گرفت که در قم کتابخانه ای راه اندازی کند. ایشان حج هم نرفت و کتابخانه او هم کتابخانه شخصی بوده است. جالب است آقازاده ایشان آقای دکتر محمود مرعشی عنوان می کند در سال 1367 شب بود حاج احمد آقای خمینی به من زنگ زد و گفت امام خمینی (ره) شما را فردا در جماران خواسته است. من صبح زود حرکت کردم به سمت جماران و وقتی رسیدم امام (ره) تنها نشسته بود. وقتی نشستم امام (ره) احوال پرسی کردند و رو کردند به من و فرمودند: من شاهدم که پدر شما در راه اندازی این کتابخانه چه زحماتی کشیده اند، الان که حکومت اسلامی است و حکومت در دست خود ما است باید وقت را غنیمت بشماریم برای این کتابخانه ی کم نظیر یا شاید بتوان گفت بی نظیر. ایشان می گوید: امام (ره) درجا 60میلیون تومان چک به بنده دادند و گفتند برو عمر کوتاه است، سریع شروع کن و به دولت وقت هم پیامی داد که سریع در مورد این کتابخانه با این کیفیت اقدام شود.
اگر فقط کتابخانه خطی که آیت الله مرعشی رحمه الله جمع آوری کرده است را ببینید، متوجه می شوید ایشان چه خدمت بزرگی در مورد کتاب و کتابخوانی کرده است. بعضی از کتاب ها که در مورد مسیحیت بودند را پاپ درخواست کرد ولی ایشان نداد و گفت دنیا را هم بدهید این کتاب ها را نمی دهم. در تمام طول سال به پژوهشگران خدمات می دهد به جز حدود ده روز برای تعمیرات در تابستان تعطیل است. به قدری کتابخانه پیشرفته است که کتاب های مریض را از داخل قفسه ها انتقال می دهند برای سلامت شدن و در قرنطینه نگاه می دارند تا سالم شوند چون بیماری کتاب ها واگیر دارد و به سایر کتاب ها منتقل می شود.
سخنران محترم دکتر خسروی در ادامه افزود: کوشیدم جایگاه کتاب و کتابخانه و اهمیت کتابخوانی را طرح کنم و در پایان به سوالات مطرح شده از سوی طلاب پاسخ دادند. طلبه ای درباره تصور برخی افراد سوال کرده بود که آنها تصور می کنند با وجود فضای مجازی و گوشی های هوشمند دیگر نیاز به کتاب و کتابخوانی نیست و به همین جهت وقتی نمایشگاه کتاب برگزار می شود خیلی مورد استقبال قرار نمی گیرد و خواسته شده در مورد اهمیت خرید کتاب هم توضیح دهند.
استاد محترم در پاسخ فرمودند: هیچ چیز حتی گوشی های هوشمند جای کتاب و کتابخوانی را نمی گیرد. آن چیزی که انسان را می سازد و محقق بار می آورد این است که کتاب را از قفسه کتابخانه برداری و بنشینی و وقت برای آن بگذاری. علامه امینی رحمه الله برای نوشتن کتاب الغدیر 10هزار منبع علمی به کار برد؛ حالا اگر کسی برای نوشتن رساله دکتری 500 منبع را بررسی کند، می گوید من بی نظیرم. ایشان سفرهای زیادی به هند و کشورهای دیگر برای به دست آوردن کتاب ها رفت. ایشان به کتابخانه دانشگاه تهران می رفت و می گفت شب درب را روی من بندید و بروید تا من با کتاب ها باشم. آن چیزی که انسان را می سازد کتاب است نه فضای مجازی. فضای مجازی خوب است که انسان داخل ماشینی نشسته و فرصت دسترسی به کتاب و کتابخانه ندارد مطالعه کند. گفته شد که افرادی هم که علاقه به کتاب و کتابخوانی نداشتند هم کتاب تهیه می کردند. بله محقق با یک جستجوی اینترنتی می تواند برای مطلبی 10هزار منبع علمی را ببیند و کلمات آنها را جستجو کند، ارجاعات و طریق ی بیان را باید از خود کتاب گرفت.
بهترین هدیه:
بهترین هدیه هم کتاب است. جناب جاحظ را ذکر کردیم که به دیدار وزیر عبدالملک که بیمار بود رفت و کتابی برای وا برد چون دید بهترین هدیه کتاب است. وزیر در بستر بیماری بود و وقتی کتاب را دید گفت: «تا به حال هدیه ای بهتر از این ندیده ام.» کتاب هدیه ی معنوی است ولی ما در هدیه دادن و هدیه بردن هم کوتاهی می کنیم و برای کسی هم که کتاب می بری اخم می کند و می گوید: این چیست! اگر در جامعه امروز نگاه کنید هرکس که پست در طلافروشی ایستاده ظاهرا متمدن است ولی کسی که پشت در کتاب فروشی ایستاده کم تمدن است. این امر به این دلیل است که ما اهمیت کار را نمی دانیم، گوهر اصلی آنجاست. بزرگان ما کتاب را در آستین خود قرار می دادند و هرجا معطّل می شدند کتاب را از آستین بیرون می کشیدندو مطالعه می کردند. با مطالعه کتاب به جایی می توان رسید و بدون مطالعه به جایی نمی رسید. تمام این امکاناتی که آمده همه کمک می کنند ولی هیچ چیز جای کتاب و کتابخانه را نمی گیرد.
در پایان این نشست علمی کهب ه مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی برگزار شد، معاونت پژوهش مدرسه علمیه هاجر خمین گزارشی از وضعیت کتابخانه و امکانات آن و راه اندازی سامانه کتابداری فراکاوش و قابلیت های آن به طلاب حاضر در این نشست ارائه دادند.