جریان نوروز در نگاه آیة الله جوادی آملی
جریان نوروز از عهد کهن که زمین مداری محور شناخت هیئت و نجوم بوده تا عصرهای متأخر و هم اکنون که خورشید محوری مدار معرفت نجوم سپهری است رسم دارج [متداول] ایرانیان بوده و هست. هر متحرکی که دور خود را بدون نقص و کوتاهی و بی عیب و فرسودگی به پایان ببرد و به مقصد برسد و مقصود خود را بازیابد شاکر و خرسند خواهد بود و همین شادمانی را به صورت جشن مشترک و ملّی اعلام میدارد.
آنچه در خور تأمل است این است که کامیابی متحرک پویا و ورود دونده کارآمد به دروازهی هدف، مایه سُروُر او خواهد بود نه سبب نشاط تماشاچیان اصحاب سوت و صحابه ی کف، زیرا خرّمی موجود ایستا از تکامل انسان پویا سرور وهمی و خیالی است نه نشاط عقلی و علمی و هرگز تماشاچی جامد و نگاهکنندة راکد مجاز نیست که حرکت دیگری را به حساب خود آورد و خویش را همتای آن متحرک کامل بپندارد؛ مثلاً اگر زمین پنجاه بار به دور آفتاب گشت و این سیر دقیق را بدون کژ راهه یا بیراهه رفتن به پایان رساند، شخص ایستا و جامدی که در این مدت نه از جهل علمی به در آمده و نه از جهالت عملی هجرت کرده و هیچ تحوّلی در او پدید نیامده چگونه میتواند خود را بالغ به حساب آورد و عمر خویش را پنجاه سال تلقّی کند؟ وی کودک خردسالی است که گهوارهی او یعنی زمین پنجاه بار به دور آفتاب حرکت کرده است. آری، اگر انسان پویا شود و در زمینه، نه در زمین حرکت کند و از مدار قلب خویش قلب جهان امکان را قبله قرار دهد و به دور شمس قرآن و قمر عترت طواف کند و از باب « و الرُّجزَ فَاهجُر»[1] مهاجرت از نقص به کمال و از عیب به سلامت را آغاز کند و نیز اگر توفیق یافت چنین بگوید:
یک حمله ی مردانه مستانه نمودم تا علم بدادیم و به معلوم رسیدیم[2]
آنگاه به بلوغ عقلی و علمی میرسد و عمر او متکامل شده و می تواند از نشاط معقول الهی شاکر و در پیشگاه لطف او متشکر و خاضع باشد.
خدای سبحان در قرآن کریم به عمر حضرت ختمی نبوّت سوگند یاد میکند: «لَعَمرُکَ إِنَّهُم لَفی سَکرَتِهِم یَعمَهُون»[3] و این از آن رو است که زندگی وحیانی آن حضرت صلی الله علیه و آله اکرام عقلْ مداری و عدلْ محوری بود و با این دو جناح علم صائب و عمل صالح برابر قبله توحید به نماز ایستادو فنای افعالی و اسمایی و ذاتی را پیمود و به بقای الهی بار یافت، از این رو در حدّ خود که عالیترین حدّ جهان تعین امکانی است مانا شد و مصداق کامل بقیة الله خواهد بود و چون دودة طاها و اُسرة [جمع اُسَر: خانواده] یاسین همگی یک نورند، حضرت ختمی امامت، مهدی موجود موعود نیز مصداق دیگری از بقیة الله با رویکرد دیگر است؛ به امید ظهور نورانی و با زُهور آن حضرت عجَّلَ الله تعالی فَرَجَه الشَّرِیف.
منبع مطلب: مفاتیح الحیاة، خاتمه، اشارات سنتها، یکم، ص 762 تا 763.
[1] سوره مدثر، آیه 5.
[2] کلیات شمس تبریزی، غزلیات، ص 483، غزل 1418.
[3] سوره حجر، آیه 72.