کربلا قلب زمین است و عاشورا قلب زمان
بعد از هزار و سیصد و چهل و چند سال، هیچ از خود پرسیدهای كه چرا اینان خود را «راهیان كربلا» نامیدهاند، با این همه شیدایی و اشتیاق كه هنوز قافله سال شصت و یكم هجری قمری به بیابان كربلا نرسیده است.
مگر آنان سر مبارك امام عشق را بر فراز نیزه ندیدهاند؟
مگر شفق را ندیدهاند كه چه سان در خون نشسته است؟
مگر بوی خون را نشنیدهاند؟ … و بر علمهایشان نوشتهاند: كلّ اَرْض كَربَلا و كلّ یوم عاشورا!
مگر كربلا از سیطره زمان و مكان خارج است كه همه جا كربلا باشد و همه روزها عاشورا؟
مرا ببین كه در پیشگاه ولایت سخن از زمان و مكان میگویم! زمان و مكان نسبت است و برای آن كه از جوار مطلق، از بلندای اعراف بر عالم وجود مینگرد، اینجا در پیشگاه ولایت، سخن از زمان و مكان گفتن نشان بیخردی است.
كربلا قلب زمین است و عاشورا قلب زمان. یعنی اصلاً كربلا مطلق زمین است و عاشورا مطلق زمان، و راههای آسمان از اینجا آغاز میشود؛ از اینجا دروازهای به عالم مطلق گشودهاند.
میپرسی كه از متناهی چگونه میتوان راهی به سوی نامتناهی جست؟ این سرّالاسرار خلقت است و گویی تقدیر اینچنین رفته است كه اسرار، اگر چه به بهای سر باختن حسین علیهالسلام، فاش شود.
مرکز آسمان
سید شهیدان اهل قلم
سید مرتضی آوینی