و هنوز قدح ریزی...
در خبرها خواندم “شیخ زکزاکی به مکانی نامعلوم منتقل شد!”
و با خود اندیشیدم که:
نه تنها اتاق 4262 بیمارستان
که دنیا همه اش زندان مؤمن است.
برای دنیای شیخ ابراهیم
آسمانِ همه جا یک رنگ است
چه آسمان فلان ایالت در هند،
چه آسمان بهمان ولایت در نیجریه،
که آن روز گفتی مرا به خانه بازگردانید.
ابراهیم که باشی!
همه ی بت ها در برابرات کم می آورند
حتی اگر با هم دست به یکی کنند…
جمرات سه گانه را رمی کردی و بازگشتی
حج ات قبول!
نفس، دنیا و مافیها را
همان سان که در مکتب خمینی (ره) آموختی!
چقدر صبورانه شتاب می کنی تا به حسین برسی؟!
مسموم نیش ابرقدرتهای پوشالی شدی تا
رنج حسن مجتبی را بچشی …
خدانشناس ها چقدر از تو می ترسند!
و خداشناس ها چه بی تاب أمّن یجیب می خوانند.
سربلند برگرد!
وه که چه ابراهیمی تو؟!
سه اسماعیل قربان کردی
و هنوز قدح ریزی!
خمینی (ره) با تو چه کرد که چنین دلهای سوخته را
جلب محبت علی و اولادش نمودی؟
16 میلیون دل را روانه ی درب نیم سوخته ی بیت الزهراء
و گودی قتلگاه ساختی!
دل های زیادی هنوز در راه اند
تازه سر به راه شدند
که تو رو به راه گذاشتی
و به سرزمین عجایب هجرت کردی!
شاید این هجرت عظیم تو بود
شاید
گشایشی، فرجی!
می دانم که فرج نزدیک است
که فرمود:
ألیس الصبح بقریب؟
#به_قلم_خودم
#اتاق4262
#شیخ_زکزاکی
#خمینی_آفریقا
این مطلب را در کوثرنت بخوانید: https://kowsarnet.whc.ir/profile/0559032056#thewire