معرفی کتاب عاشورایی5: "شَمّاس شامی"
پیوند: https://fidibo.com
معرفی کتاب شماس شامی
«براى شهادت حسین علیه السلام، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤ منان است که هرگز سرد و خاموش نمىشود.» این حدیث به نقل از پیامبر اکرم اسلام (ص) در کتاب جامع احادیث الشیعه نشان از ماندگاری واقعه عاشورا در طول تاریخ است. باگذشت حدود یک و نیم قرن از حماسهی عاشورا در کربلا همچنان این واقعه تازه است و پر از درس آزادگی و انسانیت است. مجید قیصری نویسندهی معاصر ایرانی به تاثیر از نقش پررنگ این ماجرا داستان ویژه و متفاوتی را در رابطه با وقایع بعد از عاشورا خلق کرده است.
شماس شامی، نگاهی جدید به واقعهی عاشورا
کتاب شماس شامی نوشتهی مجید قیصری در سال 1387 منتشر شد که روایت تاریخی واقعهی عاشورا در قالب داستان است. این کتاب با نگاه نو اثر برجستهای در میان رمانهای تاریخی است زیرا با زاویه دید متفاوت از سایر آثار بیان شده است. کتاب شماس شامی از زبان یک غیر مسلمان مطرح میشود و همین موضوع باعث شده کتاب بدون هیچ جانبداری مسائل پس از حماسهی عاشورا را بیان کند. این کتاب روایت داستانی مربوط به سال 61 هجری قمری است که طی بیست و هشت فصل کوتاه و روان بازگو میشود. «قاسمعلی فراست» نویسندهی ادبیات جنگ کتاب شماس شامی را تحسین کرده و آن را جزو انگشت شمار کارهای خوب و جذاب درباره حواشی عاشورا دانسته است.
شماس نام خدمتکار و محافظ مخصوص جالوت است که از روم به شام آمده است. جالوت از نوادگان حضرت داوود است که نزد مسیحیان روم و شام از احترام بالایی برخوردار است. جالوت در ابتدای داستان از حوادث مربوط به عاشورا بیاطلاع است ولی پس از تحقیق و تفحص به اصل ماجرا و حقانیت امام حسین (ع) پی میبرد. او در درگاه یزید، که در آن زمان خلیفهی مسلمانان بوده شکایت میکند و از قیام امام حسین (ع) دفاع میکند. یزید در کاخ خود جالوت را از یاران امام حسین (ع) میخواند و او را متهم میکند و به جلادانش دستور کشته شدن نمایندهی روم را میدهد.
داستان شماس شامی، نگاهی دوباره به واقعه عاشورا
امام سجاد (ع) میفرماید :«زمین کربلا، در روز رستاخیز، چون ستاره مرواریدى مى درخشد و ندا مىدهد که من زمین مقدس خدایم، زمین پاک و مبارکى که پیشواى شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است.» حماسه عاشورا یکی از مهمترین اتفاقهای رخ داده در طول تاریخ اسلام است که منتهی به شهادت امام حسین و یارانش شده است. نقطهی عطف این حماسه قیام امام حسین (ع) به عنوان نمایندهی جهان اسلام در برابر ظالمین است که درونمایهی بسیاری از آثار شده است. مجید قیصری دربارهی اهمیت این واقعه ماندگار میگوید :«ماجرای کربلا با آن عظمت بر همه چیز این عالم اثر کرده است.»
مجید قیصری به دور از مرثیهسراییهای موجود در سایر آثار داستانی خواندنی را به تصویر میکشد که علاقهمندان به کتابهای غیرمذهبی را نیز جلب خود کرده است. او در مصاحبهای از تاثیر عاشورا اینچنین میگوید :« عاشورا مانند گلوله آتش است که هر کسی نمیتواند به آن نزدیک شود و در هر زمان هم اینگونه است. مردم هرگاه درباره عاشورا فکر کردهاند آن را با وضعیت روز جامعهشان مقایسه کردهاند و همین امر باعث شده حکام در طول تاریخ از عاشورا بیم داشته باشند و همه اینها حساسیت موضوع را بیشتر میکند.»
دربارهی مجید قیصری نویسنده شماس شامی
مجید قیصری نویسندهی اهل اصفهان سال 1345 به دنیا آمد. او رشتهی روانشناسی را در دانشگاه به سرانجام رساند و نوشتن را از جوانی شروع کرد. قیصری از طرفداران ویژهی ادبیات جنگ است که خود نیز چندین اثر در این زمینه نوشته است. او علاوهبر نویسندگی مسئولیت دبیر جشنواره خاتم را نیز برعهده داشته است.
مجید قیصری نویسندهی پرکار و موفقی است که کتابها و مقالات زیادی را منتشر کرده است. اولین اثر قیصری مجموعه داستان «صلح» سال 1374 راهی بازار شد و پس از آن کتابهای «ضیافت به صرف گلوله»، «جنگی بود، جنگی نبود» و « نفر سوم از سمت چپ» از او به چاپ رسید. «گوسالهی سرگردان» عنوان دیگری از کتابهای مجید قیصری است که در سال 1386 منتشر شد و او موفق به دریافت جایزهی نویسندگان و منتقدان مطبوعات، جایزه ادبی اصفهان، جایزهی جشنوارهی ادبی شهید حبیب غنیپور و لوح تقدیر جشنوارهی روزیروزگاری برای این اثر شد.
اهمیت داستاننویسی از نظر مجید قیصری
با وجود استنادات نوشتن از تاریخ بهخصوص وقایع مذهبی سخت و حساس است. مجید قیصری نیز با نگاشتن کتاب شماس شامی قصد تحلیل و بررسی ماجراهای پس از عاشورا را نداشته است. او در نوشتن کتاب شماس شامی در تلاش بوده است تا یک اثر ادبی با ارزش بالا خلق کند. او دربارهی اهمیت داستاننویسی میگوید :«وظیفۀ داستان و ادبیات بهنظر من این است که ما را به فردیت خودمان برساند و بهنظرم آدمهایی که ادبیات نخواندند و نمیخوانند، ذهنشان دچار کلیشه است. همهچیز را در یکفرمت ثابت میبینند که مثلاً روحانیت اینطور است، فوتبالیست آنطور است و…؛ هرچیزی را در یکالگو میبینند. درحالیکه وقتی شما ادبیات میخوانید با تیپ روبهرو نمیشوید؛ با شخصیت روبهرو میشوید، ولی کسی که ادبیات نمیخواند همهچیز را تیپیک میبیند.»
مجید قیصری از جمله نویسندگانیست که دغدغهی نوشتن درست را دارد و در برگزاری کارگاههای نوشتن نیز فعال بوده است. همچنین او مقالههای مختلفی از جمله «خواننده پروری به جای پرورش داستان نویس (آموزش داستان نویسی در یاران)» را در این رابطه منتشر کرده است.
آثار مجید قیصری علاوهبر اینکه خوانندگان خاص خود را در زبان فارسی دارد به زبانهای دیگر نیز ترجمه شده است. رمان «دیگر اسمت را عوض نکن» از جمله کتابهای مجید قیصری است که به زبان فرانسوی با عنوان Ne change plus ton nom ترجمه شده است. همچنین رمان «سه کاهن» از این نویسنده که در سال 1392 منتشر شد به زبان روسی ترجمه شده و جایزه ادبی « اوراسیا» را از آن خود کرده است. مجموعه داستان «جشن همگانی» هم از کتابهای دیگر اوست که به زبان انگلیسی ترجمه شده است.
در بخشی از کتاب شماس شامی میخوانیم
این که چند بار سرورم را تا پشت دروازهی قصر جیحون همراهی کردهام، به درستی نمیدانم، حسابش از دستم در رفته است. اما برای این که ثابت کنم سرورم در شورشی که میگفتند علیه خلیفه به راه افتاده قصد همکاری داشتند و با ایشان هم فکر و همراه بودند، باید به یکی از مواردی اشاره کنم که از نزدیک شاهدش بودم. این را بیان میکنم تا به حضرت عالی به تحقیق ثابت کرده باشم که سرورم هیچگونه ارتباطی با شورش و رهبر شورشیان نداشته است. شاید اگر جناب سرجیوس، سرورم را در جریان اموری که در قصر جیرون داشت اتفاق میافتاد، قرار میدادند، سرنوشت سرورم جور دیگری رقم میخورد. لازم به گفتن نیست که هر چه سرورم سعی میکردند تا از کموکیف شورشی که میگفتند علیه خلیفه به راه افتاده باخبر شوند، نمیتوانستند؛ ایشان هر چه میخواستند با دربار ارتباط صمیمی و نزدیکتری برقرار کنند نمیگذاشتند. هر چند که ایشان توقع چنین امری را نداشتند، ولی بیشترین ناراحتی سرورم از دربار این بود که چرا با ایشان مانند غریبهها برخورد میکنند. سرورم بیشتر به خودشان گرفته بودند و این احتمال را میدادند که نکند از ناحیهی ایشان قصوری صورت گرفته باشد. اجازه میخواهم که ادعای خودم را عرضه کنم؛ برای همین مجبورم به آخرین دیدار سرورم از قصر جیرون، قبل از به کارزار رفتن لشکر خلیفه، اشاره کنم. این نکته را متذکر میشوم که این دیدار در بحبوبهی حضور مردان ناشناسی بود که در شهر شام هر روز بیشتر و بیشتر میشدند. کسی از انگیزه و بانیان این شورش حرفی به میان نمیآورد. فقط چون شورش علیه خلیفهی جوان به راه افتاد بود، همگان خود را به نوعی محق میدانستند که باید به یاری خلیفهی جوان بشتابید! و سرورم از این جمله بود.
به عنوان خادم و نوکر سرورم از آن روز به بعد وظیفهام سنگینتر شد و احساس کردم مسئولیتم در حفاظت از جان سرورم بیشتر شده است. من به عنوان خادم سرورم همیشه با کمی فاصله از ایشان راه میرفتم و هیچگاه سرورم را تنها نمیگذاشتم. اما از آن روز به بعد خود را موظف دیدم که نسبت به اطرافیان سرورم حتی ملاقاتهای ایشان حساستر باشم.
آن پیراهن سالها بود که گم شده بود! حالا پیدا شده؛ اما کجاست، کسی نمیداند؟ ما تا یک قدمیاش رسیدهایم و آن را پیدا میکنیم. فقط نمیخواهیم وقتمان را تلف کنیم.
منبع: سایت فیدیبو